هدية الخير (بخش اول) - صفحه 462

نظم

رباعى ۱

در ظلم به قول هيچ كس كار مكنبا خَلق به خُلق زى و آزار مكن
فردا گويى: من چه كنم؟ او مى گفت .اين از تو نبشنوند ، 2 زنهار ، مكن
و در اختتام جمله ، بدين امر ، تنبيه 3 است بر آن كه هر حَسَنه ، مادام كه در نفس راسخ نگشته و به مرتبه طبع نرسيده ، آن را اعتبارى نيست و در معرضِ انتكاث و زوال است .
اى سعادتمند! هر كه را نور هدايت ربّانى ، بصر بصيرت منوّر كرده و بدرقه عنايت صَمَدانى راه به صوب صواب نموده ، چون در 4 حقيقت ، اين امورى كه از حضرت پيغمبر ـ صلوات اللّه و سلامه عليه ـ واقع شده ، تأمّل نمايد ، به يقين بداند 5 كه هرگاه بنده در اعمال از خالق افعال ، اِعراض نمايد و وجه توجّه ، غيرى را گردانَد ، صفحه احوال او از آثار شرك خفى ، محفوظ نمانَد و عبور بر نَهْج وصول به مطلوب حقيقى نتواند و از همراهى واصلان به فوز لقا ، بازماند ؛ زيرا كه اخلاص در اعمال ، موصل به كمال احوال اهل حال است كه: «من كان للّه كان اللّه له» 6 و كلمه «نيّة المؤمن خيرٌ من عمله» ، 7 موضح اين معنى است و چون در سلوك طريق تقوا در سلك مستغرقان بحر تجلّيات جمال و والهان سرّ سبحات جلال ، منسلك گردد و از بركات «واعلموا أنّ اللّه

1.. ف: ـ رباعى .

2.. ف: نشنوند .

3.. ف: تنبيهى .

4.. ف: ـ در .

5.. ف: داند .

6.. الوافي ، ج ۸ ، ص ۷۸۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۹ ، ص ۱۷۹ .

7.. الكافي ، ج ۲ ، ص ۸۴ ؛ علل الشرائع ، ج ۲ ، ص ۵۲۴ .

صفحه از 509