هدية الخير (بخش اول) - صفحه 509

سالكى صادق هزار ۱ هزار سال در راه خداى عزّوجل قدم زند ، پس يك لحظه از آن حضرت غافل ماند ، مقدار سعادتى كه در آن لحظه فوت شود از او ، بيشتر از آن بود كه در آن هزار ساله حاصل كرده بود» .

نظم

باش دايم اى پسر با ياد حقگر خبر دارى ز عدل و داد حق
زنده دار از ذكر ، صبح و شام رادر تغافل مگذران ايّام را
ياد حق آمد غذا اين روح رامرهم آمد اين دل مجروح را
مؤمنا ذكر خدا بسيار گوىتا بيابى در دو عالم آبروى
گر زمانى غافل از رحمان شوىاندر آن دم همدم شيطان۲شوى

فهرست

1.. ف: ـ هزار .

2.. ف: ـ شيطان .

صفحه از 509