هدية الخير (بخش اول) - صفحه 374

خواندمير ، از معاصران بهاءالدوله ، در حبيب السِيَر مى نويسد:
شاه بهاء الدين ، ۱ فاضل ترين اولاد شاه قاسم نوربخش بود و به مزيد علم و دانش ، از ساير سادات صاحب سعادات ، ممتاز و مستثنا مى نمود . همواره ، اوقات خجسته ساعات را به اداى وظايف طاعات مصروف مى داشت و در تتبّع سنن سنيّه آباء عظام خويش كوشيده ، نقش افاده و ارشاد بر صحايف خواطر مى نگاشت و آن جناب ، در اواخر ايّام زندگانى خاقان منصور سلطان حسين ميرزا از جانب عراق به دار السلطنه هرات تشريف آورده ، در خانقاه خواجه افضل الدّين محمّد كرمانى كه در بيرون درب عراق بود ، نزول اجلال فرمود و منظورِ نظر آن پادشاه عالى جاه گشته ، چندگاه در ظلّ عاطفتش بَرآسود و چون حضرت خاقان منصور ، وفات يافت و شرار تفرقه و پريشانى درون متوطّنان بلاد خراسان را فروتافت ، شاه بهاءالدين به صوب عراق و آذربايجان شتافته ، در سلك ملازمان بارگاه عالم پناه شاهى ، ۲ منتظم گشت و بعد از دو سه سال كه در كمال اقبال ملازمت نمود ، به حسب اقتضاى قضا مؤاخذه شده ، درگذشت . ۳
از فرزندان او سيدرضا رازى نوربخشى است كه ديوان شعرى از وى برجاى مانده است . ۴

تأليفات

از بهاء الدوله ، سه تأليف مى شناسيم:
1 . خلاصة التجارب در پزشكى ، كتابى است به فارسى در 28 باب . وى در اين اثر ، در بسيارى موارد به شرح و گزارش معالجات خود پرداخته و آن را به سال 907ق ، در طَرَشت از روستاهاى رى قديم (واقع در غرب تهران كنونى) به پايان آورده است . ۵

1.. چنان كه نوشتيم ، صحيح ، بهاءالدوله است .

2.. مقصود ، شاه اسماعيل صفوى است .

3.. حبيب السير ، خواند مير ، ج ۴ ، ص ۶۱۲ ؛ عبارت پايانى خواندمير ، به كشته شدن وى به دست شاه اسماعيل صفوى اشاره دارد .

4.. الذريعة ، آقا بزرگ تهرانى ، ج ۹ ، ص ۳۶۵ و ۱۲۲۹ .

5.. كشف الظنون ، حاجى خليفه ، ج ۱ ، ص ۷۱۸ ؛ الذريعة ، آقا بزرگ تهرانى ، ج ۷ ، ص ۲۱۷ ـ ۲۱۸ . براى آگاهى از محتوا و اهميّت اين كتاب ، ر .ك: دانش نامه جهان اسلام ، ج ۴ ، ص ۶۵۰ .

صفحه از 509