هدية الخير (بخش اول) - صفحه 395

نظم

گرنه حسنش دائما در جلوه استاين نمود و بود عالم از كجاست؟
از تجلّى جمال وحدت استدر حقيقت ، اين كه كثرت را بقاست
هستى عالم ، همه هستى اوستبى بقاى حق ، جهان عين فناست
و بودن اين لفظ پنج حرف هم مشير بدان است كه اين اسم ، جامع مراتب خمسه مذكوره است و تفصيل اين معنى ، بعد از اين بيايد ـ إن شاء اللّه تعالى ـ .
ثانيا لفظ «الرّحمن» كه اشارت ۱ به تعيّن اوّل است ، وقوع او بعد از اللّه كه اشارت ۲ به لا تعيّن است ، دالّ است بر آن كه ذات به تجلّى اوّل اين تعيّن به اسما و صفات ، پديد ۳ آورده ؛ چه نزد محقّقان به تحقيق پيوسته كه ذات مطلقه به ۴ ذات خود بر ذات خود تجلّى كرده و اين تعيّن ، پديد آمده ؛ ولى آن كيفيّت بر هيچ كس ظاهر نيست .

نظم

خود را بسى نمود به خود يار و جلوه كردليكن نبود هيچ نمودى چو اين نمود۵
با آن كه شد غنى همه عالم ز گنج اويك جو از آن نكاست ، نه در وى جوى فزود
و مَدّى كه در «الرّحمن» است ، اشارت است به ۶ امتداد نفس رحمانى بر ذات موجودات ، چه ، در اصطلاح موحّده ، مراد به رحمان ، ذات است با ملاحظه رحمت عام كه فيض وجود است و وجود فائضه را از اين اسم بر

1.. ف: اشاره .

2.. ف: + آيد .

3.. م : بر .

4.. ف: + از دست نيستى همه عالم خلاص يافتتا يار بر جهان در گنج نهان گشود

5.. ف: با .

صفحه از 509