نظم
اى جانِ جهان و جانِ جانماى۱مونس ظاهر و نهانم
جز ياد تو نيست در جنانم۲جز نام تو نيست بر زبانم
چون غير تو نيست در خيالمزان غير تو هيچ را ندانم۳
و مشير بودن لفظ اللّه بر پنج حرف هم مشير است به اين عوالم خمس:
اوّل ، همزه ملفوظه كه به صورت الف است ، اشارت ۴ است به عالم جبروت كه تعيّن اوّل است مر ذات مطلقه را ، چه الفِ اوّل ، مرتبه ظهور نقطه است و نقطه ، خود عبارت از وحدت حقيقى و لا تعيّن است و نيز الف به حساب جُمَل ، يكى است و يكى را واحد گويند و يكى از اسماى اين عالم واحديّت است .
دوم لام اوّل ، اشارت ۵ است ۶ به عالم ملكوت ؛ چه اوّل تعيّنى كه الف را در حروف واقع است ، صورت لامى است .
سيوم لام دوم ، ۷
اشارت ۸ است به عالم مُلك و بدين هر دو عالم كه مُلك و ملكوت است به يك حرف كه لام است ، اشاره كردن ، دالّ است بر آن كه اين هر دو عالم به هم مختلط اند ، يعنى ظاهر و باطن يكديگرند .
چهارم الف ملفوظ غير مكتوب ، اشارت ۹ است به عالم لاهوت و ملفوظ بودن وى ، دالّ است بر ظهور وى در عوالم نزد محققّان و عرفا ؛ بلكه از جميع اشياى خود ، ظاهرتر است .
نظم
دلى كز معرفت ، نور و۱۰صفا ديدز هر چيزى كه ديد ، اوّل خدا ديد
1.. ف: وى .
2.. ف: خيالم .
3.ف: بيت ۲ و ۳ با يكديگر جابه جا آمده است.
4.. ف: اشاره .
5.. ف: ـ است .
6.. ف: دويم .
7.. ف: اشاره .
8.. ف: ـ و .