أهل اللّه » ۱ نهند و از پستى هستى و تنگناى خودپرستى ، بيرون خرامند و به تحمّل احمال مجاهدات و تجرّع اقداح رياضات ، حباله مثقله جسمانيّت را از پاى طاير فضاى ملكوت بردارند و غشاوه غفلت طبيعت از پيش باصره هماى هواى جبروت بگشايند و به الهامات ربّانى و تأييدات سبحانى ، به بارگاه وصال و پيشگاه اتّصال خرامند و در مقام شهود ، ناظر چهره مقصود گردند .
نظم
عقل اگر از تو وجودى پى بَرَدليك هرگز ره به كُنهت كى بَرَد؟
عجز از آن همشيره شد با معرفتكونه در وصف آيد و نه در صفت
زو نشان جز بى نشانى كس نيافتچاره اى جز جانفشانى كس نيافت
الحديث الثّالث
۰.قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله۲:قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله ۳ : «لي مع اللّه وقتٌ لا يسعني فيه ملكٌ مقرّبٌ ولا نبيٌّ مرسلٌ» . ۴
تايه ۵ بَوادى مكاشفات ، والهِ سبحات جمال حضرت ذات ، مستغرق بحار تجلّيات الهى ، داعى «اللّهمّ أرنا الأشياء كما هي» ۶ ـ عليه الصلاة والسّلام ـ مى فرمايد كه مرا در حضرت قرب ، حالتى دست مى دهد ۷ كه در آن ، گنجايى نمى مانَد ، نه ملك مقرّب را كه آن جبرئيل است و نه نبىّ مرسل را كه آن خود حضرت محمّد است ـ صلوات اللّه عليه ـ ؛ يعنى مرتبه اى مشاهده مى گردد كه جميع اشيا ، غيبا و شهادتا ، در پرتو نور بى چون ذات ، مانند ذرّات ، فانى مى گردند و جمله هستى ها در هستى حق ، نيست مى شوند و از خودى خويش در آن حين ، هيچ اثرى نمى يابم .
1.. عوالي اللئالي ، ج ۴ ، ص ۱۱۹ .
2.. م: صلى اللّه عليه وسلم .
3.. جامع الأسرار ، ص ۲۷ ، ۲۰۵ ، ۴۱۷ و ۴۶۶ ؛ نص النصوص ، ص ۱۶۹ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۹ ، ص ۲۴۳ .
4.. ف: تا .
5.. جامع الأسرار ، ص ۲۸۷ .
6.. ف: دهد .