نظم
بوديم يكى ، دو مى نموديمنابود شد آن نمود در بود
چون سايه به آفتاب پيوستاز ظلمت بود ، خود برآسود
اى سعادتمند! حضرت مرآت الأنوار و منيع الأخيار به اظهار اين اخبار سالكان ابرار ۱ و ناسكان اخيار ۲ را اِخبار مى فرمايند از كمال نهايت اطوار عارفان احرار و مكاشفان اسرار كه آن ، وصول است به تجلّى ذات حضرت پروردگار ـ تقدّس و تعالى ـ و مبتديان درس سلوك و ماحيان نقش شكوك را ۳ كه طفلان مكتب خانه طريقت و طالبان سرّ حقيقت اند ، لابدّ است از تحقيق مراتب تجلّى كه عبارت است از ظهور حق و جلوه جمال حاكم مطلق بر عيون قلوب طاهره ۴ و بواطن زاكيه سالكان موفّق تا در مشاهده احوال پاى مال جهل و ضلال نگردند و از سر وقوف ، سوى وطن مألوف خرامند و به تحصيل صنوف كمال ، مشعوف باشند و در اين مقام ، بر حقيقت كلام حضرت نبوى مطّلع شوند . پس بدان كه آنچه اهل صفا و اصحاب وفا كه سالكان عرصه تحقيق اند ، بدان ايما كرده اند ، آن است كه تجلّى بر چهار نوع است: آثارى و افعالى و صفاتى و ذاتى .
اما تجلّى آثارى آن است كه به صور جسمانيّات كه عالم شهادت است از بسايط ۵ عِلوى و سُفلى و مركّبات به هر صورت كه باشد ، حق را بيند و در حين رؤيت ، جزم داند كه مرئى حضرت حق است و يا خود ۶ فنا يابد و در جمله يكى از اين دو علامت بايد و از اصناف تجلّيات آثارى تجلّى صورى ، يعنى در صورت انسان مشاهده نمودن ، اتمّ است و در صورت انسان كامل ، اكمل است .
امّا تجلّى افعالى آن است كه حضرت حق به صفتى از صفات فعلى كه صفات ربوبيّت اند ، متجلّى شود ، چنانچه به خالقيّت و رازقيّت و امثال آن و اكثر آن است كه