هدية الخير (بخش اول) - صفحه 411

تجلّيات افعالى ، متمثّل به انوار متلوّنه مى شود ؛ چون نور سبز و نور كبود و نور سرخ و نور زرد و نور سفيد و در بعضى مراتب ، نور آميخته نيز نمايند .
امّا تجلّى صفاتى آن است كه حضرت حق ، به صفات سبعه كماليه ذاتيه ، متجلّى شود و گاه بوَد كه تجلّى صفاتى ، متمثّل به نور سياه گردد كه از عالم صفات است .
امّا تجلّى ذاتى آن است كه سالك در آن تجلّى فناى مطلق يابد كه علم و شعور و ادراك ، مطلقا نماند و بعد از آن كه بقا يابد ، خود را متّصف به جميع صفات الهيه بيند و توحيد عيانى ، مشاهده اين حال است كه اتمّ حالات است و تشبيه اين حال ، جهت افهام اهل ظاهر كه از وصول بدان مقام ، قاصر و ادراك ايشان از تصوّر آن معنى ، فاتر است ، به آب بحر كنند كه به واسطه حرارت ، به صورت بخارى درآيد و در جوْ ، متصاعد شود و به سبب بَرد و ثِقل ، متراكم گشته ، كسوت غمامى قبول كند و از اعلى به اَسفل ، ميل نمايد و متفاطر گردد و چون به بحر وصول يابد ، خود را متّصف به جميع صفات او بيند و از آثار مسابقه ، در خود هيچ نيابد . ۱ در اين حال ، به زبان سرّ «أنا البحر» گويد و صحيح بوَد .

نظم

ز آنچه مكشوف است بر اهل شهوددر عبارت ، شمّه اى نتوان نمود
و در هر يكى از اين مراتب اعلى و واسط ۲ و اَدنى بوَد . امّا در آثارى اعلى آن بوَد كه جميع صور عالم اجسام را به دفعتا واحدة ، حضرت حق بيند و دو قسم ديگر ، فهم مى شود ۳ از آنچه مذكور شده ، سابقا .
و امّا در افعالى ، اعلى آن بوَد كه جميع صفات متكثّرة افعالى ، در لباس انوار متلوّنه درياها و يا عالم هاى بزرگ نمايد و در آن ، درياها ۴ و عالم ها به مسنين ربوبيّت

1.. ف: + و .

2.. ف: وسط .

3.. ف: شود و .

4.. ف: دريا .

صفحه از 509