است ، به ايراد آنها در اين عجالة الوقت ، اشتغال نمودن ، احتياج ۱ نباشد ؛ و ليك آنچه ضرورت ۲ بود ، ثبت نموديم تا طالبان را انتباهى و راغبان را دليل راهى باشد . و بر واصلان مخفى نيست كه آنچه دلالت مى كند بر آن كه اين حديث حضرت رسالت عليه السلاممُخبر است از مرتبه تجلّى ذاتى ، ذكر مَلِك مقرّب است ؛ زيرا كه حضرت جبرئيل را مظهر عقل و علم دانسته اند و جز در خلوت فناء فى اللّه ، او را راه است و هر كه كامل است ، از اين معنى آگاه است .
نظم
وراى عالم علوى مقامى استكه آن جا نام علّيين نباشد
اگر مطلق شوى مطلق ببينىمقيّد جز مقيّد بين نباشد
وگر فانى شوى در نور ذاتشتو را پرواى آن و اين نباشد
نيايد ذات او هرگز به ديدارچو آيد ، عاشق مسكين نباشد
تجلى محو گردانَد بشر راچو۳خور تابان شود ، پروين نباشد
اى سعادتمند! حضرت رسالت عليه السلام ۴ بدين كلام مبارك ، ترغيب مى فرمايد زائران سرير احسان و سايران سبيل ۵ ايمان را به تحصيل منصبى كه منهج نجاح است از شرّ عقبات اعتبارات و ضرّ بليّات تقييدات و مثمر فلاح است از ظلمت حُجُب كَثَرات و كدورت نصب تعيّنات و محصّل عنايت بى نهايت يزدانى و موصل به قرب رحمت حضرت صَمَدانى است و بر ضماير صافيه و سراير طاهره طالبان طريق عيان و شاربان رحيق ايقان ، پوشيده نيست كه وصول بدين مقام رفيع و نزول در اين منزل منيع ، ميسّر نگردد ، مگر بعد از اعتلا بر مدارج مقامات ارباب قلوب و ارتقا بر معارج اطوار سَبعه قالبى و نفسى و قلبى و سرّى و روحى و خفى و غيب الغيوب . و درجات هر مرقاتى كثير و از عبور بر آن ، سالكان را ناگزير است .
1.ف: + نيست و.
2.. ف: ضرور .
3.. ف: چه .
4.. ف: عليه الصلاة والسّلام .
5.. ف: سبل .