و جمله مقاماتى كه بدان سابقا اشارتى شد ، ۱ دريابد و به مقصود اصلى و مطلوب حقيقى فايز گردد .
نظم
اين سعادت هر كه را دربرگرفتخاك پايش را فلك بر سر گرفت
و در اين معنى كه بيان نموديم ، مطابقه بين الكلامين ، ظاهر است و چون نفْس ، مربّى بدن است و ربّ ، مربّى را گويند ، پس معرفت او عين معرفت ربّ خود بوَد ، چنانچه از كلام ۲ اميرالمؤمنين ، بعضى چنين ۳ استنباطى هم كرده اند .
اى سعادتمند! كلام واجب الإكرام حضرت هادى الأنام ، تنبيهى است مر غافلان ۴ را و ترغيبى است مر طالبان را به شناختن آن چيزى كه او را از مراتب خسيسه به مناصب نفيسه مى رساند و از ذلّ ۵ مسامهت ادانى كه حيوانات است ، بازمى رهانَد و به عزّ مناسبت اعالى كه ملائكه است ، واصل مى گردانَد و از جمله همگنان ، برترى و بر جميع ، مهترى مى دهد كه ۶ : «هل يستوي الّذين يعلمون والّذين لا يعلمون » . ۷
پس بى شك ، هر كو به تحصيل اين سعادت مبادرت نمود و در طلب اين دولت ، تغافل و تكاسل نفرمود ، از زمره عارفان مُقبل و واقفان كامل گشت و از ننگ خسايس جهل و غفلت رَست و آن كو صفاى دل را به صداى غفلت ، منجّس ساخت و مَركب همّت در پى اشرار عُطلت تاخت ، سرمايه عزّ خويش را در قمارخانه خسران ، درباخت و خود را از ذروه كمال ، به حضيض نقصان انداخت .
نظم
معرفت حاصل كن اى جان پدرتا بيابى از خداى خود ، خبر
هر كه۸عارف شد خداى خويش رايافت اسباب بقاى خويش را
و آن كه او را معرفت حاصل نشدهيچ با مقصود خود ، واصل نشد