هدية الخير (بخش اول) - صفحه 430

عظيم و موهبتى جسيم از حضرت مَلِك عليم و خداوند كريم ـ جلّ شأنه و عَظُم سلطانه ـ كه به بندگان خود ، عنايت فرموده تا بدين ، به تدريج كمالات كنند و به معونت اين ، به سلاليم طاعات و معاريج عبادات ، ارتقا جويند و بر اوج مقامات عاليه ، عروج نمايند و به مقصد اقصا و مطلب اعلا ، ترقّى فرمايند .

نظم

هست ايمان ، رحمت پروردگارمنتج قرب جوار كردگار
هست ايمان ، نور حّى لايزالنور ذات پاك ربّ۱ذوالجلال
نقد ايمان ، نور حىّ مُبدع استدر دل هر مؤمنى ، آن مودع است
هر كه دارد اين وديعت را نگاهگردد۲او منظور اَنظار۳اِله
و آن كه هست او۴زين وديعت ، بى نصيباز خدا دور است و با شيطان ، قري
ب
و بدان كه اجر مؤمنان عنداللّه ، بسيار است و در كلام الهى و حديث حضرت رسالت پناهى ، جزاى ايشان ، مواعيد حسنه بى شمار است كه ادناى آن ، سررالسرور ۵ و مصاحبة الحور است ۶ در دارالقرار و اعلاى آن ، فوز است به لقاى مَلِك جبّار . پس از ۷ اين جا محقّق گردد كه ايمان ، افضلِ خصال است و شرك كه مفوت اين سعادت و محبط اين دولت است ، اخبث خلال است ، چنان كه كلام مَلِك علاّم ، از آن ۸ خبر

1.. ف: پاك پاك .

2.. ف: گرد .

3.. ف: درگاه .

4.. ف: و آن كه باشد .

5.. ف: سرير السرور .

6.. ف: بود .

7.. ف: ـ از .

8.. ف: آن را .

صفحه از 509