هلاك مى گرددو ۱ چون نيّت و قيام و قعود و ركوع و سجود و بعضى ديگر آنچه به عدم آن نقصانى و قصورى در خلقت و بنيت ظاهر مى گردد و اخلاص را به منزله روح داشته اند كه اين بدن را بى اين ۲ روح اخلاص ، وجود و عدم ، مساوى بود و تحقيق آن كه اين روح در اين بدن هست ، به ظهور آثار آن توان نمود كه آن عرضِ خضوع و خشوع و تذلّل و عجز و نياز است به حضرت عزّت ـ جلّ و علا ـ .
نظم
آنچنانش پُر است در كونَينكه همى بينى اش به رأى العين
گرچه چشمت وِ را نمى بيندخالق تو ، تو را همى بيند
چون كليد نماز ، پاكى توستقفل آن دان كه عيبناكى توست
هركه جز حق ، بسوز و غارت كنهرچه جز دين ،۳از او۴طهارت كن
از خشوع دل است مغزِ نمازنه نماز است بى خضوع و نياز
در خبر است كه حضرت عزّت ، وحى فرمود به موسى عليه السلام كه: «يا موسى! چون ياد حضرت ما كنى ، چنان باش كه در حالت يادِ ما ، همه اعضاى تو از هيبت جناب كبرياى ما لرزان شود و بيچارگى و عجز خود ببين و با ياد ما آرام گير و در حين ياد كردن حضرتِ ۵
جبّارى ما ، زبان را در پسِ دل دار . يعنى غفلت و پريشانى از خود دور كن و اوّل به زبانِ دل ، سخن گوى ، پس به زبان سر ، و چون بر بساط بندگى ما خواهى اِسْتاد ، چون بنده ذليل ، ايستاده شو» .
پس از اين جا واضح گردد كه هر كه طالب سعادت است ، بايد كه جميع هموم خود را به همّ تدبير آخرت ، باز آورَد و از هرچه انديشه آن ، او را از حضرت صَمَديّت مشغول مى گردانَد ، دل از اهتمام آن خالى كند و جلال و عظمت حضرتِ ۶ جبّارى را نصبِ عين سازد و از هول وقوف روز حساب ، يادآورد و مجارى شهوات را به سدّ