هدية الخير (بخش اول) - صفحه 501

حركت قهرى و تسلّطى و قسرى بوَدو ۱ و موجب ضعف و اطفاى او مى گردد ، چنانچه از اكلاس ۲ مشاهد است و مع ذلك ، چون خواص اشيا را ۳ استقصا نمى توان نمودن ، يُمكن كه بدانچه تقويت مى كنند ، كيفيّتى ناملايم به تدريج بخشد و اطّلاع بر آن ، صَعب بوَد . پس اولى و اَنسَب آن است كه تحريك آن حرارت به توجّهات و تصوّرات و ارتسام مثال ها و خواطر مناسبت ۴ كنند ؛ چه ما مى يابيم كه در حين فَرَح و غضب و توجّه به ۵ دانستن مشكلات و امثال آن ، حرارتى به ظاهر ميل مى كند ۶ و در خوف و حزن ، حرارتى به درون ميل مى نمايد ۷ و باز در نظر كردن بر سرخى ها ، خون را تحريك مى كند و بر سياهى ها ، سودا را مى جنبانَد و اشباهِ اين حالات ، ما را حاصل است و حاجت به محرّكى از خارج نداريم و چون از بَدَل ما يتحلّل گزير نيست ، غذايى نيك به قدر ضرورت به كار دارند و به عادت ، آن را كم سازند تا طبع ، عادت كند به حفظ قوا ، بى مددى از خارج ، تا لازم گردد صحّت و از تحليلات در اين اوقات ، حذر كنند تا زياده ۸ به بذل ، ۹ محتاج نباشند و ساير آدابى كه در صدر اين مسائل مذكور شد ، مرعى دارند تا به مقصود رسند و اين طايفه ، اگرچه از ۱۰ عالم معنى و اسرار آن خبرى ندارند ؛ امّا چون رياضت را خواصّ بى حدّ است ، بعضى از اينها را در توجّهات ، ناگاه بر خواصّ تراكيب حروف و كلمات ، اطّلاع مى اوفتد و بدان ، سِحرها و نيرنج ها مى كنند و بعضى را ناگاه بر اسمى وقوف حاصل مى شود كه بدان ، ممارست جنّ و شياطين را مسخّر خويش مى سازند و اين ، خود از مشهورات است .

نظم

تدابير حكمت بلا منتهاستوليكن طلبكار حكمت كجاست؟
توانم بيان كردن از وى فصولسخن بايد ، امّا به قدر عقول
همان بِه كه كوتاه سازم كلامنگويم ز حكمت سخن ، والسّلام!

1.. ف: ـ و .

2.. ف: ـ به .

3.. ف: + است .

4.. ف: ـ را .

5.. ف: مناسبه .

6.. ف: ميل به ظاهر مى كند .

7.. ف: ميل به درون مى نمايد .

8.. ف: زياد .

9.. ف: بدل .

10.. ف: در .

صفحه از 509