درآمد
واژه شناسى «مسجد»
واژه «مسجد» ، در لغت اسم مكان و از ريشه «سجد» ، به معناى سر فرود آوردن و اظهار تذلّل و خاكسارى است . ابن فارِس مى نويسد :
السينُ وَ الجيمُ و الدّالُ ، أصلٌ واحدٌ مُطَّرِدٌ يَدُلُّ عَلى تَطامُنٍ و ذُلٍّ ، يُقالُ : سَجَدَ ، إذا تَطامَنَ و كُلُّ ما ذَلَّ فَقَد سَجَد . ۱
سين و جيم و دال ، داراى يك معناى اصلى و فراگير است كه بر فروتنى و خاكسارى دلالت مى كند . وقتى گفته مى شود : «سَجَدَ» كه شخص ، فروتنى كرده باشد و هر آنچه خاكسارى كند ، سجده كرده است .
ديگر واژه شناسان عرب نيز با عباراتى مشابه ، همين مضمون را تأييد كرده اند . بنا بر اين ، چنان كه گفته شد ، در زبان عربى «سجود» به معناى خاكسارى و سر فرود آوردن در برابر ديگرى است و «مسجد» ، به معناى مكان چنين اقدامى است .
مسجد ، در فرهنگ قرآن و حديث
در فرهنگ قرآن و حديث ، «سجود» ، نه تنها به معناى سر فرود آوردن ، بلكه