به نوعى از ميمون ها ـ كه ظاهرا بيش ترين شباهت را به انسان دارند ـ ، منتهى مى كنند ، همه طرفداران نظريّه تكامل ، اين امر را نپذيرفته اند و بويژه درباره حلقه مفقود ميان انسان و موجودات ديگر ، اختلاف هاى بسيارى وجود دارد ^۱ . ^۲

بين انسان هاى اوّلى وجود ندارد . ^۱
وى در جاى ديگر مى گويد :
آياتى كه پيش از اين ، مورد توجّه قرار داديم ^۲ ، مبدأ پيدايش نسل انسان را به يك جفت انسان نسبت مى دهد كه خود آن دو ، نسلِ كسى نبوده و از هيچ جاندارى زاده نشده اند . ^۳
تورات نيز بر آفرينش ابتدايى آدم از خاك ، صحّه مى گذارد و از اين جهت ، با قرآنْ سازگار است ، آن جا كه مى گويد :
خداوند ، آدم را از خاك زمين بسرشت و در بينى وى ، روح حيات دميد و آدم ، نَفْس زنده شد . ^۴
شايان ذكر است كه اعتقاد به نظريّه تكامل ، به هيچ وجه به معناى انكار صانع و عدم توجّه به خدا و دين نيست و با اعتقاد به ربوبيّت خداوند ، تباينى ندارد ؛ زيرا تحوّلِ چيزى به چيز ديگر در جهان (خواه در انواع و يا هر چيز ديگر) ، نشان دهنده نظام متقن طبيعت است كه به قدرت خداوند حكيم ، طرّاحى شده است . داروين ، خود نيز تصريح مى كند كه در عين قبول تكاملِ انواع ، خداپرست است و اصولاً بدون قبول خدا نمى توان تكامل را توجيه كرد . ^۵
از طرفى ، اگرچه داروين و گروهى از طرفداران نظريّه او ، نژاد انسانى را