پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله (2) - صفحه 45

«إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَـؤُاْ ؛۱ در حقيقت ، بندگان دانشمند خدا از او مى ترسند » .
از اين آيه ، دو مفهوم به دست مى آيد :
الف) مقصود از علم ، بصيرتِ علمى است به همان معنايى كه توضيح داديم؛ زيرا هر علمى ـ حتى علم توحيد ـ اگر روح و جوهره علم را در خود نداشته باشد، باعث خشيت نمى شود.
ب) رابطه ميان علم و ايمان، رابطه اى ناگسستنى است؛ به اين معنا كه امكان ندارد انسان جهان را چنان كه هست ، ببيند ، امّا دستِ قدرت خدا و صُنع او را نبيند.
از همين جاست كه قرآن كريم دارندگان علم را در رديف فرشتگان، به عنوان گواه بر يگانگىِ آفريننده عالم، قرار مى دهد و مى فرمايد :
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُو لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلَـلـءِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ ؛۲خداوند، فرشتگان و دانشمندان گواهى مى دهند كه معبودى جز او نيست» .
6 . علم ، به مفهوم پيش گفته ، فقط با ايمان به توحيد و يگانگىِ خدا توأم نيست ؛ بلكه با ايمان به نبوّت نيز همراه است؛ زيرا همان گونه كه محال است انسان جهان را ببيند و كارش به ايمان به خدا نينجامد، همچنين امكان ندارد كه انسان اين جهان و سازنده آن را ببيند و جايگاه او را در هستى بشناسد و با اين حال ، به رسالت خداوندى، كه [بشر را] به حكمت آفرينش رهبرى مى كند، ايمان نياورد :
«وَمَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَىْ ءٍ ؛۳و آن گاه كه [يهوديان ]گفتند : «خدا چيزى بر بشر نازل نكرده»، بزرگىِ خدا را چنان كه بايد ، نشناختند».
گفتنى است كه در بحث نبوّت عامّه ، اثبات شده كه نفى نبوّت، مساوى با نفى توحيد است.

1.فاطر : آيه ۲۸ .

2.آل عمران : آيه ۱۸ .

3.انعام : آيه ۹۱ .

صفحه از 53