متن زيارت اربعين را حضرت صادق علیه السلام به صفوان بن مهران آموخته است و فرموده كه اين زيارتنامه را هنگامي كه آفتاب روز اربعين برآمد و روز بلند شد، بخواند. اين توصيه، اهميّت اين زيارت مأثور را ميرساند.
در حديث معروف امام حسن عسكري(ع) «زيارت اربعين»، يكي از پنج علامت مؤمن شمرده شده است؛ چه بر سر تربت و مزار سيدالشهدا خوانده شود و چه از راه دور؛ بنابر آنچه به دست ما رسيده است. مهم، توجه به مفاهيم مطرح شده در اين زيارت است. پيش از پرداختن به مضامين بلند اين زيارت شريف، لازم است اشارهاي به سند آن كنيم.
متن زيارت اربعين را حضرت صادق(ع) به صفوان بن مهران (معروف به صفوان جمّال) آموخته است و فرموده كه اين زيارتنامه را هنگامي كه آفتاب روز اربعين برآمد و روز بلند شد، بخواند. اين توصيه، اهميّت اين زيارت مأثور را ميرساند.
حديث را سيد بن طاووس با سند خويش از صفوان روايت ميكند. متن زيارت، در «اقبال الاعمال» سيد بن طاووس، «المزار الكبير» محمد بن جعفر مشهدي، «المصباح» كفعمي و «مصباح المتهجد» شيخ طوسي آمده است. علامه مجلسي هم در جلد ۹۸ بحارالانوار، به نقل از تهذيب شيخ طوسي آن را نقل كرده است. گرچه در بعضي كلمات، تفاوتهاي جزئي ميان نقلها ديده ميشود، ولي كليت آن ثابت و يكسان و معتبر ميباشد.
بنابراين شايسته است كه در متن و محتواي «زيارت اربعين»، دقت و تدبّر شود، تا زائران و محبان سيدالشهدا از معارف ناب و مفاهيم بلند آن مستفيض شوند. محورهاي عمده اين زيارتنامه را ميتوان چنين برشمرد:
۱. ترسيم سيماي امام حسين(ع)
زيارت اربعين، همچون بسياري از زيارتنامه هاي ديگر با «سلام» آغاز ميشود كه نشانه تولاّي شيعي نسبت به اولياي دين است و مخاطب اين سلام، با اوصاف و القابي ياد ميشود كه هر كدام، بُعدي از ابعاد شخصيت سيدالشهدا را نشان ميدهد. از آن حضرت، با عناويني همچون وليّ خدا، حبيب خدا، خليل خدا، برگزيده خدا، شهيد مظلوم، گرفتار رنجها و مصيبتها و كشته اشكها ياد ميشود: «... السلام علي اسير الكُرُبات و قتيل العَبَرات...».
پس از بيان اين اوصاف و مقامات، زائر در پيشگاه خدا شهادت ميدهد كه آن امام شهيد، وليّ خدا و فرزند وليّ خدا و صفيّ پروردگار و فرزند صفيّ خداست، تا اين گواهي، عمق ايمان و باور زائر را نشان دهد و اين اعتقادات را در جان او بنشاند.
۲. ويژگيهاي امام حسين(ع)
در فراز بعد، به برخي از اوصاف ويژه و كرامتها و ارجمنديهاي آن امام شهيد اشاره شده است. از جمله اينكه:
آن حضرت، به كرامت الهي در سايه شهادت، نائل آمده است؛
آن حضرت، از سعادت ويژهاي كه عنايت الهي است برخوردار است؛
طينت و سرشت او و ولادتش، پاك و پاكيزه و دور از هر آلودگي است؛
او يكي از سروران و يكي از رهبران و يكي از مدافعان حق و دين است؛
او، ميراثدار خط انبيا و حجّت الهي بر همه بندگان خداست.
۳. فلسفه قيام عاشورا
درباره نهضت عاشورا تحليل هاي گوناگوني ارائه ميشود و اهداف مختلفي براي آن قيام خونين بيان شده است. آنچه در اين زيارتنامه مطرح است، «هدف هدايت و نجات و بيداري امّت» است. آن حضرت در دعوت مردم به راه خدا و سنّت پيامبر(ص) و احكام قرآن چنان عمل كرد كه راه عذر و بهانه را بر همه بست و اتمام حجّت نمود: «فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ».
گاهي بيداري جامعه و شكستن جوّ خفقان و مبارزه با بدعتها و انحرافها، «خون» ميطلبد. امام، خون قلب خويش را در راه خدا نثار كرد: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيك»، با اين هدف كه مردم را از جهالت و گمراهي درآورد و فضاي حيرت و سرگشتگي را بشكند و تكليف بندگان خدا را روشن كند: «لِيسْتَنْقِذَ عِبادَك مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيرَةِ الضَّلالَةِ». درباره عبرتهاي عاشورا و جهل و بي بصيرتي مردم بسيار سخن ميتوان گفت. وضع جامعه به گونه اي شده بود كه تنها خون مطهّر فرزند رسول خدا(ص) ميتوانست انقلابي ايجاد كند و زلزله اي در اركانِ حكومت اموي كه بر پايه جهل مردم استوار بود، بيافكند.
۴. شناخت چهره مخالفان
چه كساني، با چه ويژگي هايي و با چه اهدافي به جنگ با امام حسين(ع) آمدند و دست به آن جنايت عظيم زدند؟ هدفشان چه بود كه جز با كشتن ثارالله به آن نميرسيدند؟ در فراز بعدي، ويژگي هاي گروههاي ائتلافي بر ضدّ وليّ خدا را ـ كه در حقيقت بروز بغض و كينه هاي ديرينشان از صدر اسلام بود ـ ترسيم ميكند:
ـ فريب خوردگان دنيا: «غَرَّتْهُ الدُّنْيا»؛
ـ فروختن آخرت به بهاي ناچيز دنيا: «وَشَرى آخِرَتَهُ»؛
ـ هواپرستي: «وَتَرَدّى فى هَواهُ»؛
ـ به خشم آوردن خدا و پيامبر و امام؛
ـ پيروي از منافقان و تفرقهافكنان و گنهكاران.
۵. جهاد تا شهادت
جهاد در راه خدا، همراه با صبر بر اداي تكليف و اخلاص در مبارزه و ادامه جهاد تا مرز شهادت و حتّي پس از شهادت، يعني اسارتِ آزاديبخش آل الله، تضمين كننده حيات و بقاي دين و خنثي كننده توطئه امويان ضد اسلام بود: «فَجاهَدَهُمْ فيك صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّى سُفِك فى طاعَتِك دَمُهُ، وَاسْتُبيحَ حَريمُهُ».
احياي دين و مبارزه با بدعت هاي ضد اسلامي، قرباني و فدايي ميخواهد. آنكه گام در اين راه مينهد، هم بايد اهل جهاد باشد، هم صبر و مقاومت، هم اخلاص، هم آمادگي براي فدا كردن خون و تحمّل هتك حرمتها نسبت به خودش و خانوادهاش. امام، عزيز خدا و رسول خدا۹ بود، امّا در صحرايي سوزان به محاصره آن نامردان گرفتار شد. تشنگي خود و فرزندان و يارانش، عريان كردن پيكر پاكش، بريدن سرش، بر نيزه كردن سر مطهرش، آتش زدن خيمهها، اسب تاختن بر جسد مطهّرش، غارت خيام، به اسيري گرفتن اهل بيت(ع) و... همه در راه خدا بود و آن حضرت، با گفتن «الهي رضيً بقضائك» خود را براي همه اين مصائب آماده ساخته بود.
۶. لعن و تبرّي از دشمنان
در بسياري از زيارتنامهها، در كنار سلام به عنوان موالات و همسويي، «لعن» دشمنان هم ديده ميشود كه نشانه تبرّي از ظالمان و دشمنان اهلبيت(ع) است. هم لعن زائر بر قاتلان و كافران و هم درخواست لعن الهي بر آنان كه نمونه اش در اين زيارت وارد شده است: «اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبيلاً».
درخواست لعنت و عذاب خدا بر جنايتكاران عاشورا، روح معادات و تبرّي را ميرساند و زائر را در خطّ دشمني با دشمنان خدا و پيامبر(ص)، ثابت قدمتر ميسازد.
۷. پيوند امام با خطّ رسالت
وقتي در زيارت امام حسين(ع)، پيامبر و اميرمؤمنان و خاندان نبوت و عصمت(ع) را ميخوانيم، تأكيدي بر ارتباط آن شهيد با اين خاندان رفيع و نوراني است. در زيارت ديگر نيز چنين است كه بر امام حسين(ع) به عنوان فرزند پيامبر، فرزند فاطمه(س)، فرزند امير مؤمنان(ع)، وارث انبيا:، امين خدا، فرزند امين خدا، فرزند وصيّ خدا، فرزند وصيّ پيامبر سلام ميدهيم تا اين پيوند را آشكار و علني سازيم و اين نكته، خنثي كننده توطئه دشمنان است كه ميكوشند شهداي كربلا را جدا از دودمان نبوت و آل الله معرّفي كنند.
۸. حيات سعادتمندانه
از سخنان امام حسين(ع) است كه فرمود: «موتٌ في عزٍّ خيراًً من حياةٍ في ذلّ»؛ مرگ عزتمندانه بهتر از زندگي ذليلانه است.
در فراز ديگري از زيارت، از آن امام شهيد به عنوان كسي ياد ميشود كه زندگياش سعادتمندانه «عِشتَ سَعيدا» و مرگش ستوده و خدا پسند «مَضيْتَ حميداً» و شهادتش مظلومانه «مظلوماً شهيداً» بود.
خداوند هم وعده نصرت و عزت و حيات ابدي به كشتگان راه خدا و مجاهدان راه حق و هم وعده نابودي مستكبران و كيفر ظالمان را داده است؛ چه به سرعت و چه در زماني طولاني؛ چه در دنيا و چه در آخرت. اين است كه زائر، بر حتمي بودن وعده هاي الهي در اين موارد تأكيد ميكند: «وَاَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَك، وَمُهْلِك مَنْ خَذَلَك».
۹. بيزاري از همفكران اهل ظلم
در فرهنگ ديني، هم جنايتكاران و ظالمان مطرود و ملعونند و هم كساني كه هرچند در ظاهر ساكت بوده اند و با جنايتكاران همكاري نداشته اند، ولي در دل و باطن به كار آنان راضي بوده اند، شريك جرم اند. اين حقيقت، در زيارت هاي متعددي (از جمله زيارت عاشورا) آمده است. در اينجا هم لعنت خدا بر كساني است كه امام را كشتند و به او ظلم كردند و بر جماعتي است كه اين واقعه را شنيدند، ولي به آن راضي و خشنود بودند. ساكتان در برابر فتنه و رضايت دهندگان قبلي به عمل دشمنان خدا و رسول(ص)، با آنان همسو و هم سرنوشت شمرده ميشوند: «وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِك فَرَضِيتْ بِهِ».
از اين رو، شيعه زائر، موضع خود را شفاف و روشن بيان ميكند و خود را در خطّ اولياي خدا و در مقابل دشمنان خدا و اهلبيت اعلام ميدارد و خدا را هم بر اين موالات و معادات، گواه ميگيرد: «اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُك اَنّى وَلِىٌّ لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ».
و سرانجام اين پيروي از خاندان عصمت و ولايت پذيري از آنان، آمادگي براي بذل جان خود و پدر و مادر و عزيزانش در راه آنان است: «بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى يا بْنَ رَسُولِ اللهِ».
۱۰. باز هم تأكيد بر دودمان پاك
«اَشْهَدُ اَنَّك كنْتَ نُوراً فىِالْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ»
اين فراز، گواهي بر دودمان پاك پيامبر(ص)، طهارت و شرافت نسبت اهلبيت، دوري از آلودگي هاي اعتقادي و اخلاقيِ دوران جاهليّت است. آيه تطهير در قرآن (احزاب/۳۳) بر طهارت كامل و عصمت اهلبيت پيامبر(ص) گواهي ميدهد. بحث از نياكان پاك و موحّد ائمّه اطهار و تبارشناسي توحيدي اين خاندان، نكته ديگري است كه در اين زيارت بر آن تأكيد شده است.
۱۱. جايگاه والاي امامت و ائمّه(ع)
نقشي كه امامان شيعه، از جمله سيدالشهدا(ع) در جامعه اسلامي داشته اند، نقش هدايت، رعايت، اعانت و حفاظت از آيين و اهل ايمان بوده است. اين خاندان، هم تكيه گاه مسلمانان، هم ستونِ اسلام و هم پناهگاه شيعه بودند. امام در اين فقره از زيارت، يكي از دعائم دين، اركان مسلمين و معقِل مؤمنين به شمار آمده و با اوصافي چون: بَرّ، تقيّ، رضيّ، زكيّ، هادي و مهدي معرفي شده است، كه همه امامان چنين بوده اند؛ افزون بر اينكه امام حسين(ع) پدر بقيه امامان بعدي است. اين از ويژگي هاي آن حضرت در روايات بيان شده كه ائمه، از نسل اويند. اين ويژگيها، به خصوص حجّت بودنشان «والحجّة علي اهل الدّنيا» جايگاه رفيع آنان را در منظومه فكري و عملي و اجتماعي و سياسي امت پيامبر(ص) نشان ميدهد و تبعيت از اين نشانه هاي هدايت را ضامن درستي راه و رسيدن به مقصد ميداند.
۱۲. ايمان، تسليم، تبعيّت
اين سه عنصر، عوامل اصلي هدايت و سعادت در خطّ ائمه(ع) است. ما شيعيان، به امامت آنان ايمان داريم «مؤمن بكم» و رجعت آنان در آخرالزّمان را باور كرده ايم «وَبِاِيابِكمْ مُوقِنٌ» و با همه آيينها و سنت هاي ديني آن را ابراز ميكنيم و تسليم و محض و تبعيت كامل نسبت به آنان داريم؛ چه در مرحله قبلي، چه در مرحله عملي: «وَقَلْبى لِقَلْبِكمْ سِلْمٌ، وَاَمْرى لِأَمْرِكمْ مُتَّبِعٌ». اين ايمان و تسليم و تبعيّت، عنصر ديگري را ميطلبد به نام «نصرت». همانگونه كه ياران امام حسين(ع) در كربلا به او ايمان داشتند و تسليم فرمان و تابع حركت امام بودند و با همه توان از آن حضرت دفاع كردند تا به فيض شهادت رسيدند، زائر حسيني در اربعين هم، همين مراتب و مراحل را ابراز ميدارد و همه توان و امكانات خويش را در راه ائمه: قرار ميدهد، تا خداوند اذن دهد و دولت كريمه اهل بيت، با رهبري حضرت وليّ عصر (عج) شكل گيرد: «وَنُصْرَتى لَكمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى ياْذَنَ اللهُ لَكمْ».
اينكه امروز ياري ما به اين خاندان چگونه ميتواند باشد، جاي تأمل و سخن بسيار دارد. كدام عمل، در راستاي مواضع ائمّه به شمار ميآيد؟ امكانات قابل عرضه ما براي «نصرت» چيست؟ زيرا فقط با شعار «گوش به فرمان توييم» مشكلي حلّ نميشود.
۱۳. اعلام مَواضع
در زيارت جامعه كبيره، زيارت عاشورا و زيارت هاي ديگر، از جمله در همين زيارت اربعين، اين تعبير ديده ميشود: «فَمَعَكمْ مَعَكمْ لامَعَ عَدُوِّكمْ»؛ اين يعني داشتن موضع، اعلام موضع، پايداري بر سر موضع، همسو نشدن با دشمنان و حمايت از خطّ ائمّه(ع).
اين «معيّت» و همراهي با أئمّه چگونه است؟ اگر امامان در عصر ما حضور داشتند، در جناح بندي هاي سياسي در كدام جهت بودند؟ در مسائل بين المللي چه موضعي داشتند؟ با استكبار جهاني و صهيونيسم بين الملل و گروههاي تكفيري و حكومت هاي مزدور بيگانه و حاكمان وابسته به استكبار چه برخوردي داشتند و نسبت به مسائلي همچون فلسطين چه موضعي ميگرفتند؟ شناخت ما از ائمّه، موضع آنان را به ما نشان ميدهد.
خطّ ائمّه، امروز هم جلوهها و نمادهايي دارد؛ همچنان كه خطّ دشمنانشان نيز، در اشكال گوناگون ظهور و بروز دارد. اين فراز زيارت، باز هم تأكيدي بر تولّي و تبرّي است.
۱۴. درود پاياني
پايان بخش زيارت، اين فراز است: «صَلَواتُ اللهِ عَلَيكمْ، وَعلى اَرْواحِكمْ وَاَجْسادِكمْ، وَشاهِدِكمْ وَغآئِبِكمْ، وَظاهِرِكمْ وَباطِنِكمْ، آمينَ رَبَالْعالَمينَ».
در اين فراز، اوّلاً در احترام و بزرگداشت آنان، «صلوات خدا» را بر آنان خواستار شده ايم، كه برتر از درودهاي ما بندگان است. ثانياً درودهاي الهي را نسبت به همه آنان و همه جوانب حياتشان خواستار شده ايم؛ چه بر روح و جانشان، چه بر پيكرهاي مطهرشان، چه بر آنان كه هستند يا نيستند، چه ظاهر و چه باطن، كه شامل امامان معصوم شهيد(ع) نيز ميشود كه آمده اند و رفته اند، هم بر امام عصر كه هم «ظاهر» است (هرچند از ديد ما غايب است) و هم «شاهد» است. (هرچند ما او را نميبينيم).
نتيجه گيري
زيارت اربعين، نوعي «تجديد ميثاق» با امام حسين(ع) و اهلبيت و امامان معصوم(ع) است. ابراز وفاداري نسبت به آنان و راه و مرامشان، ابراز عداوت و برائت نسبت به قاتلان و دشمنان آنان، تولّي و تبرّي، اعلام آمادگي براي جانفشاني در راه مقدّس آنان، بيان مواضع و همبستگي با خطّ نوراني اهلبيت پيامبر، تبعيّت و تسليم و نصرت، شناخت چهره هاي حق و باطل و رهبران «نور» و «نار» و مسئله جهاد و شهادت و خطّ ايثارگري در راه مكتب و عقيده، كه دستاورد شناخت فلسفه عاشورا و قيام حسيني است.
اين سرفصلها در زيارت اربعين بازگويي ميشود و زائر حسيني اين باورها را از دل بر زبان جاري ميكند، تا زمينه رسوخ قلبي و نمود اجتماعي آن فراهم آيد.
توفيق الهي نصيبمان باد تا در اربعين حسيني، آن امام شهيد را با اين زيارتنامه زيبا و پرمعنا كه آموزه حضرت صادق(ع) به شيعه است، در كنار حرم باصفايش زيارت و عرض ادب كنيم؛ آمين.