تأثير حديث بر علوم اسلامی - صفحه 6

چنان‌كه پيداست، هيچ كدام از صاحب نظران ياد شده، معيارى براى گزينش خود به دست نداده اند و به تعبير ديگر، از سخن آنها، معيارى به دست نمى آيد.
به نظر مى رسد كه بتوان گفت:
علوم اسلامى، دانش هايى هستند كه محصول تعامل انديشه هاى بشرى با قرآن و سنّت اند در اين تعامل، قرآن و سنّت، گاه موضوع اين دانش ها قرار مى گيرند (مانند علوم قرآن و علوم حديث) و گاه، مستند اثبات مسائل آن دانش اند (مانند فقه و اخلاق و كلام) و يا اين كه براى آنها، منبع الهام و ايده اند (مانند فلسفه و عرفان و ادبيات).
دوم. مى توان گفت علومى كه در جامعه اسلامى رواج داشته اند، از زوايه نقش حديث در آنها، به دو نوع، قابل تقسيم اند: علومى كه مسلمانان با نبوغ و كوشش خود، تأسيس كرده اند و مبتكر آنها به شمار مى روند و علومى كه حديث در رشد و تكامل آنها سهم داشته است. نقش حديث در گروه اول، تأسيسى و در گروه دوم، تكميلى است.
سوم. براى نشان دادن تأثير حديث در علوم تأسيسى (گروه اول) يا تكميلى (گروه دوم)، بايد به شواهد و مستندات تاريخى رو آورد. تحليل هاى كلامى و اعتقادى، تنها مى تواند روزنه اى را براى بحث بگشايد؛ ولى نمى توان آنها را به عنوان سند و دليل، ارائه داد. در مَثَل، اگر روايت هايى بر تبلور دانش ها نزد پيشوايان دينى دلالت دارند، در نگاه تمدّنى به حديث، بايد شواهد تاريخى آن را نشان داد تا بتوان وارد گفتگويى تمدّنى شد. بلى! براى مؤمنان و معتقدان، اين گونه تعبيرها، در صورت اثبات صدور، اطمينان قلبى و ذهنى ايجاد مى كند.
اين سخن را به گونه ديگر نيز مى توان تعبير كرد: تشويق اسلام و پيشوايان دينى به دانش، جاى ترديد ندارد، چنان كه طرح برخى مسائل علمى محض از سوى پيامبر( و ائمه( جاى انكار نيست، همان گونه كه ارتباط برخى از شخصيت هاى علمى (مانند جابر بن حيّان) با امامان شيعه را نمى توان انكار كرد.
با اين همه، در اين بحث تمدّنى، بايد شواهد عينى بر تأثيرگذارى حديث به دست داد و به اين قواعد كلى نبايد اكتفا كرد.
چهارم. در پايان اين نوشتار، به تأثير حديث بر «تفسير»، به عنوان نمونه اى از يك دانش اسلامى، اشاره مى كنيم.
مى توان گفت كه حديث، علّت مُحْدِثه تفسير به شمار مى رود، چنان كه جزو علل مُبْقيه و توسعه دهنده آن نيز هست. به تعبير ديگر، قوام وهويّت دانش تفسير، در ميان مسلمانان، به حديث، گره خورده است. شواهد اين امر، عبارت اند از:
1. كتاب هاى تفسيرِ اثرى شيعه و اهل سنّت،
2. سخنان مفسّران نخستين در آغاز كتاب هاى تفسيرى،
3. نظريات پژوهشگران علم حديث، مانند: رافعى، صبحى صالح و... در اين باره.

شاهد اول. كتاب هاى تفسير اثرى شيعه و اهل سنّت

بررسى نخستين كتاب هاى تفسيرى شيعه و اهل سنّت، نشان مى دهد كه اين كتاب ها، از گونه تفسيرِ اثرى يا روايى بوده اند. نخستين تفاسير شيعه عبارت اند از:
1. تفسير العياشي، محمد بن مسعود بن عياش سُلَمى سمرقندى (م 320ق(،

صفحه از 8