السيوف فمع بنيامية، و النصر من عندالله، گفت: ما اراک الاّ صدقت، الناس عبيد المال، و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درّت به معائشهم، فاذا محصّوا بالبلاء قلّ الديانون». ۱
با وجود اين خلط، سخن ابن ابي الحديد دريچه جالبي براي فهم حديث حضرت سيدالشهداء( گشود. با شناخت سرچشمه اين حديث، گفتار شارحان کلام علوي( ۲ ـ که بسيار بيشتر از شارحان کلام ساير معصومان( هستند ـ شرحي بر حديث حضرت سيدالشهداء( ارائه ميدهد.
ما در اينجا به نقل کلام ابن ابي الحديد و اشارهاي گذرا به کلام ساير شارحان بسنده ميکنيم:
وي ميگويد:
اصل اللعقة شيء قليل يؤخذ بالمعقة من الاناء يصف دينهم بالنزارة و القلة کتلک اللعقة و لم يقنع بان جعله لعقة حتي جعله علي السنتهم فقط اي ليس في قلوبهم. ۳
از اين سخن برميآيد که: اولاً، دين مردمان اندک و ناچيز است و ثانياً، تنها بر سر زبانهايشان جاري است و به دلهايشان راه نيافته است. به نکته دوم، در کلام شارحان ديگر نيز اشارت رفته است. ۴
در اينجا بايد يادآور شويم که ممکن است تشبيه به جهت قلّت، تنها در واژه لعقة (با تاء) باشد و نه در لعق (بدون تاء)؛ با اين بيان که تاء لعقة، تاء وحدت گرفته شده، که نشانگر اندکي اين فعل است. ۵ لذا اين احتمال وجود دارد که در اصل کلام حضرت سيدالشهداء نيز «لعقة» به جاي لعق بوده است. در پارهاي مصادر نيز کلام آن حضرت به اين شکل نقل شده است.
تذکر دو تحريف در متن احاديث
در متن کلام حضرت سيدالشهداء، در برخي کتب، به جاي لعق، لغو ديده ميشود که بيترديد، محرّف است. ۶ در سخن حضرت مولا نيز در برخي مصادر، «صاردين» به «مصادرين» تحريف شده است. ۷ لذا براي يافتن روايات مشابه بايد احتمال تحريف را از نظر نينداخت و به يک شکل جستجو بسنده نکرد.
1.کشف الغمة، ج۲، ص۳۲، و به نقل از آن در بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۵، ح۹ با تحريف لعق بلغو. در مصادر ديگري هم مضمون کلام فرزدق به نقل از او (الارشاد، ج۲، ص۶۶؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۵؛ تاريخ الطبري، ج۳، ص۲۹۶؛ کشف الغمة، ج۲، ص۴۲؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۹۴) يا با نسبت به ديگران (الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۷۷؛ دلائلالامامة، ص۱۸۲؛ ر.ک: موسوعة کلمات الامام الحسين(، ص۳۳۶ـ ۳۳۸ و نيز ص۳۴۸. شبيه اين کلام از امام حسن( در وصف اهل کوفه وارد شده است: ان قلوبهم معنا و ان سيوفهم لمشهورة علينا. (الاحتجاج، ج۲، ص۷۲ و به نقل از آن در بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۴۷، ح۱۴).
2.اختيار مصباح السالکين، ص۲۶۸.
3.شرح نهجالبلاغه، ج۷، ص۲۴۹ و نيز ر.ک: شرح غررالحکم خوانساري، ج۴، ص۴۸۲.
4.توضيح نهجالبلاغه، ج۲، ص۲۱۳؛ شرح عبده بر نهجالبلاغه، ج۱، ص۲۲۱؛ منهاج البراعة راوندي، ج۲، ص۹؛ شرح ابن ميثم بر نهجالبلاغه، ج۳، ص۹۲ (و به نقل از آن در منهاج البراعة خويي، ج۸، ص۴۹)، در اختيار مصباح السالکين دو نکته را در يک عبارت درج کرده است: اللعقة بالضمّ اسم لما يأخذه الملعقة مما يعلق و استعارة للاقرار بالدين باللسان و کنزّ به عن ضعفه و قلّته، و نيز ر.ک: اعيان الشيعة، ج۸، ص۴۴۴.
5.در کتاب العين، ج۱، ص۱۶۷ آمده: «اللعقة: اسم ما تأخذه بالملعقة و اللعقة: المرة الواحدة، فالمضموم اسم و المفتوح فعل مثل اللقمة و اللقمة و الاکلة و الاکلة» و در لسان العرب، ج۱۰، ص۳۳۰ ميخوانيم: «اللعقة: مالعق... و اللعقة الشيء القليل منه».
6.بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۵، ح۹ به نقل از کشف الغمة، ولي در کشف الغمة، ج۲، ص۳۲ عبارت به شکل صحيح آمده است.
7.از جمله: مجمعالبحرين، ج۴، ص۱۲۴؛ الامثال و الحکم، ص۳۴۶.