جستاری در کنيه و فرهنگ عربی اسلامی - صفحه 106

7 ـ 3 ـ 3. اهميت کنيه در فهم احاديث

همان‌طور که در بحث نقش کنيه در متون عربي گفته شد، عدم آگاهي از موضوع کنيه ممکن است ما را در فهم متون حديثي نيز دچار خلل کند. در اينجا چند روايت را ـ که متضمن کنيه‌هايي است ـ مي‌آوريم تا اين تذکار روشن گردد. به اين قطعه که بخشي از يک تعويذ از لسان امام معصوم است بنگريم:
بسم الله الرحمن الرحيم... و من شر كل ذي شر من السحرة و الغيلان و أم الصبيان و ما ولدوا و ما وردوا، و من شر كل ذي شر داخل أو خارج و عارض و معترض و ساكن و متحرك و ضربان عرق و صداع و شقيقة و أم ملدم و الحمي... . ۱
دو واژه أم الصبيان و أم ملدم کنيه‌اند، اما آيا شخص‌اند؟ ام الصبيان را ابن الاثير در النهاية ضمن حديثي ديگر، «لم تضرّه أُمُّ الصّبيان» چنين معنا کرده است:
يعنى الرّيح التى تعرض لهم، فربما غشى عليهم منها؛ ۲
بادي که بر آنها وزيدن گيرد و چه بسا ايشان را به بي‌هوشي کشاند.
ام ملدم نيز حمّي و تب معنا شده است ۳ که با پس و پيش آن ـ که ذکر بيماري‌هاست ـ نيز همساز است.
در روايت ديگري مي‌خوانيم:
وكان زيد الخيل شاعراً خطيباً بليغاً جواداً فعرض عليه الإسلام، فأسلموا و حسن إسلامهم... و سماه( زيد الخير... في رواية أن زيد الخير لما قام من عنده( و توجه إلى بلاده، قال( أي فتى إن لم تدركه أم كلبة. ۴
در اينجا فهم متن روايت پيامبر بر معناي ام‌کلبه متوقف است. ام‌کلبه را نيز تب و حمّي معنا کرده‌اند. ۵
همين‌طور است رواياتي که ابو البطحاء ۶ و أم الخبائث ۷ و أم منزله ۸ دارد.
با اين توضيح، مي‌توان کاربرد کنيه در متن روايات را بر دو فايده دانست: 1. فهم معناي کنايي روايت که گذشت؛ 2. ترجيح روايتي بر ديگري. به عنوان نمونه در حديث مذکور تعويذ منقول توسط جناب

1.مصباح المتهجد، ص‌۴۹۹ـ۵۰۰. سند آن چنين است: «أخبرنا جماعة عن أبي المفضل قال: حدثنا أبو أحمد عبدالله بن الحسين بن إبراهيم العلوي قال: حدثنا أبي قال: حدثني عبد العظيم بن عبدالله الحسني( أن أبا جعفر محمد بن علي( كتب هذه العوذة لابنه أبي الحسن( و هو صبي في المهد و كان يعوذه بها يوماً فيوماً.

2.النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج ۱، ص، ۶۸.

3.ترتيب کتاب العين، ج۳، ص۱۶۳۰.

4.السيرة الحلبية‌، ج‌۳، ص‌۲۵۶ـ۲۵۷.

5.معجم مقاييس اللغة، ج‌۱، ص‌۲۴؛ النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج ۱، ص‌۶۸.

6.النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج ۱، ص۶۷.

7.همان، ج۱، ص۶۷.

8.همان، ج۱، ص۶۸.

صفحه از 109