جستاری در کنيه و فرهنگ عربی اسلامی - صفحه 89

1. در لقب ذم يا مدح از لفظ بر مي‌آيد، بر خلاف کنيه که شخصي که به کنيه خوانده مي‌شود، لزوماً با لفظ کنيه تعظيم نمي‌شود، بلکه به عدم تصريح به اسم؛ 2. طبق قول متأخران لقب يا براي مدح است يا ذم، اما کنيه مي‌تواند جز اين دو باشد؛ ۱ 3. کنيه و لقب تفاوت ساختاري با هم دارند؛ لذا گاه، کنيه‌اي لقب افرادي است که کنيه‌اي ديگر دارند؛ براي نمونه عمرو بن الوليد بن عقبة بن امية، شاعر معروف با لقب «أبو قطيفه» شناخته و معرفي شده است، ولي کنيه وي را «ابو الوليد» گفته‌اند. ۲ از اين نمونه فراوان مي‌توان يافت. برخي نيز چون «ابن هرمة» ـ که به گفته اصمعي آخرين شاعري است که به شعرش احتجاج مي‌شود ـ ۳ کنيه‌اي که برايش ذکر کرده‌اند، «ابواسحاق» است؛ حال آن‌که ابن هرمة شناسه او گرديده ‌است، و نامش «ابراهيم بن علي بن هرمة» است، و نسبش به هرمة مي‌رسد. ۴ اين‌گونه تلقيب‌ها اين الفاظ را از کنيه بودن خارج نمي‌کند. در واقع، اينها در لفظ کنيه‌اند و در اصطلاح لقب هستند.

7 ـ 1. ساختار کنيه

کنيه در زبان عربي با افزودن يکي از کلمات ياد شده در بالا به اسم و کلمه‌اي که بيانگر امر خاصي در آن شخص يا شيء مورد نظر باشد، با انگيزه‌اي خاص ساخته مي‌شود، که اين انگيزه و نسبت گاه، مشخص و گاه نامعلوم است، که در مباحث بعدي به آن مي‌پردازيم. گاه، کلمات بالا به صورت جمع نيز آورده مي‌شود؛ به عنوان مثال: «أبو‌الجمع» که براي شب گفته‌اند و «بنت العنب» که بر شراب انگوري اطلاق شده است. و نمونه جمع مانند: «بنات الدهر» که سختي‌ها و مصيبت‌هاي روزگار را گفته‌اند، و نيز گاه مفرد اين کنيه‌هاي جمع نيز کاربرد دارد وگاه نه، مانند: بنت الماء که به بنات الماء جمع بسته شده است، يا ابن درزة که در جمع آن أبناء درزة گفته‌اند.

8 ـ 1. اعراب کنيه

نکته ديگر آن‌که کنيه در ترکيب‌هاي کلماتي چون: أب و أخ و نيز ابن در جمع و مثني( بنون و ابنان) و بنت در مثني، در اعراب طبق جايگاه در عبارت تغيير مي‌کنند و اعراب ملحق به جمع مذكر را مي‌پذيرند؛ گرچه برخي برآن هستند که اين‌چنين کلماتي مرکب مزجي شمرده شده و علم به حساب مي‌آيند و اعرابشان در مواضع مختلف يکسان و ثابت است. بنابر اين نظر، مثلاً أبوالفضل در سه حالت نصب و جر و رفع ثابت است؛ چنان‌که در نقل‌هايي از برخي خطبه‌ها يا نامه‌هاي امام علي( نيز در برخي شرح‌ها چنين آمده است: «کتب عليُّ بنُ أبو طالب». علامه مجلسي در کتاب ارجمند خود بحار چنين مي‌آورد:
و قال ابن ميثم في رواية: وكتب علي بن أبوطالب و هي المشهورة عنه و وجهها أنه جعل هذه الكنية علما بمنزلة لفظة واحدة لا يتغير إعرابها. ۵

1.لسان العرب، ج۲، ص۳۴۹۴.

2.الأغاني‌، ج۱، ص۵۱.

3.ر.ک: خزانة الأدب و لب لباب لسان العرب، ج۱، ص۳۱.

4.الأغاني‌، ج۴، ص‌۵۱۱.

5.بحارالأنوار، ج‌۳۳‌، ص‌۵۲۴؛ نيز در: النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج ۱، ص، ۲۰: في حديث وائل بن حجر، «من محمّد رسول اللّه إلي المهاجر بن أبو أميّة» حقّه أن يقول ابن أبي أمية، و لكنه لاشتهاره بالكنية و لم يكن له اسم معروف غيره لم يجرّ، كما قيل علي ابن أبوطالب.

صفحه از 109