جستاری در کنيه و فرهنگ عربی اسلامی - صفحه 96

ابي طالب( و در معرض خطر بودن جان، ناموس، و مواريث علمي و فقهي و حيثيت و موجوديت شيعه، ضرورت تقيه از سوي پيشوايان دين و ائمه( تشخيص داده‌ شد و تا مدت‌ها در چنين موقعيتي حديث‌ها نقل مي‌شد و افکار و انديشه‌ها نقد. ۱ يکي از ابزار تقيه را مي‌توان به کنيه خواندن اهل‌بيت( و به طور ويژه علي( دانست که حساسيت خاصي در بين حکمرانان طاغوت ايجاد مي‌کرد و خطر جاني براي حتي کساني بود که نام ايشان را بر زبان مي‌آوردند. ابن ابي الحديد با تأييد اين مطلب، به نقل از ابو جعفر اسکافي، چنين مي‌آورد:
اين مطلب صحت دارد که بني اميه از اظهار فضايل علي( و نقل آن منع کرده‌ بودند و راوي او را کيفر مي‌دادند تا آنجا که حتي اگر شخصي مي‌خواست حديثي، نه از فضايل ايشان، بلکه در مسائل ديني از ايشان نقل کند، جرأت نمي‌کرد نام حضرت را بر زبان آرد و با کنيه «ابوزينب» از او حديث نقل مي‌کرد. ۲ اين کنيه‌ها را در بحث کنيه‌هاي حديثي امامان( بسط خواهيم داد.
موارد پيش گفته نمونه‌هايي از اسباب کنيه نهادن در زبان عربي است که به آن بسنده مي‌کنيم. ناگفته نماند که ممکن است براي يک شيء چند هدف يا سبب براي کنيه‌گذاري بيابيم که هيچ بعيد يا خطا نيست.

3 ـ 2. تناسب کنيه‌ها

آنچه گذشت، برخي اسباب و انگيزه‌هاي کنيه نهادن در ميان تازيان بود. حال، عرب براي بيان اين اهداف در ساختار کنيه چه شيوه‌هايي را پي‌گرفته است و به چه مناسبت‌ کنيه‌اي خاص را بر شخص يا شيء خاصي مي‌نهاد؟ با بررسي و تتبعي کوتاه در کنيه‌هاي عربي درمي‌يابيم که عرب با هر انگيزه‌ و هدفي که کنيه‌اي را براي چيزي مي‌نهد، روشي را با آگاهي يا به طور ناخودآگاه دنبال مي‌کند و مناسبتي را براي بيان کنيه مي‌يابد؛ به عنوان نمونه براي بيان تشاؤم يا تعظيم و... يک روش اتخاذ کنيم. برخي از اين شيوه‌ها و تناسبات کنيه‌گذاري‌ها به صورت زير قابل دسته‌بندي است:
1. تسميه شيء به ضدش: يکي از شيوه‌هاي عرب در بيان و ساخت کنيه و آوردن متعلق ابن، أب، أم، بنت و... نام‌گذاري آن به مخالف و ضدش است؛ مثلاً به مرگ يا ملک الموت «ابويحيي» اطلاق کرد. و «ابو البيضاء» را به شخص سيه‌چرده گفت و نيز ديگ را از سياهي‌اش «أم‌بيضاء» ناميد. نيز از همين روست که به انسان کج‌پا و چلاق «ابن ذي الرِجل» گفته و به شخص بي مو و کچل «أبو جعد» کنيه دادند. و البته در هر يک انگيزه و هدف خاص خود را دنبال کرده ‌است. همچنين به انسان نابينا و کور، از همين باب، «أبوبصير» گفت که مي‌توان در رجال، اين نمونه را فراوان ديد. کنيه‌ أبوبصير ـ که در اسناد برخي احاديث يافت مي‌‌شود ـ در بسياري موارد با توضيح مکفوف، يا ضرير، و... آمده ‌است.
2. منشأ و خاستگاه: گاه کنيه اشياي مختلف را، بسته به خاستگاه ايجاد و محل پيدايش و ساخت آن مي‌گذارند؛ به عنوان مثال شراب انگوري را که برخاسته و مُنشأ از انگور است «بنت العنب»، يا «ابنة

1.ر.ک: تاريخ عمومي حديث، ص۲۷۸ـ ۲۸۸.

2.شرح نهج‌البلاغة، ج۴، ص۵۴.

صفحه از 109