جستاری در کنيه و فرهنگ عربی اسلامی - صفحه 97

الکرم» و يا «بنت العنقود» خوانند. نيز پژواک و بازخورد صدا را، به دليل اين‌که از کوه بر‌مي‌خيزد، «ابنة الجبل» گويند. يا اين‌كه به حشراتي كه از زمين بيرون آيند و يا رودهايي که از زمين نشأت گيرند، را «بنات الأرض» گويند. و جوي‌هاي منشعب از چشمه‌ساران را، نظر به خاستگاه‌شان، «بنات عيون» و اشک چشم را «بنات العين» نام نهاده‌اند. و باران را ـ که ابر خاستگاه آن است ـ «ابن السحاب» خوانده‌اند. معمولاً اين موارد را با بنت و نيز در مواردي با ابن و جمع آن دو مي‌سازند که با نشأت گرفتن سازگاري بيشتري دارد.
3. نسبت به يك ويژگي: از ديگر شيوه‌هاي افزودن کلمات به الفاظ کنيه‌ساز، اضافه يکي از ويژگي‌هايي است که شيء يا شخص يا موجود خاصي به آن متميز گردد؛ مثال اين نمونه نيز فراوان است؛ به حضرت ابوالفضل «ابوقربة» گفتند و «القربة» مشک است و ايشان را در جريان کربلا به ويژگي آب‌رساني ممتاز کرده است. نيز به جام شراب «ابو النوم» گفته شده، چون به واسطه زايل کردن عقل خماري و خواب بر انسان چيره مي‌گردد، و بر جوجه تيغي به خاطر ويژگي بارز خار بر پشت داشتن «ابو الشوک» اطلاق شده است؛ «ابو العرق» را کنيه حمام گذارده‌اند، چون از ويژگي‌هاي آنجا تعرق بدن است. و نيز از همين روست که نزديکي و جماع را «أبوالحرکة» کنيه دادند. به گفته نووي، شارح صحيح مسلم ابوهريره در کودکي بچه گربه‌اي داشت که با آن بازي مي‌کرد. ۱ در مورد ابو بکرة نيز چنين است. ۲
4. آلت و وسيله ساخت و ايجاد چيزي بودن: در اين‌گونه موارد، کنيه شيء را با اضافه ابن و أب و... به محصولي که از آن توليد مي‌شود، ساخته‌اند؛ به عنوان نمونه آتش‌زنه و چخماخ را «أم النار» کنيه داده‌اند. البته در موارد اين چنيني لفظ کنيه ساز بيشتر أم و يا أب است. مي‌توان زيرمجموعه و منسوب اليه يک شيء را نيز در اين‌گونه موارد جاي داد که به الفاظ کنيه ساز افزوده شود؛ مثلاً «ام الهيثم» را براي عقاب قرار داده‌اند و الهيثم جوجه اين پرنده ‌است.
5. جايگاه و ظرف بودن: مثل تيردان که «أم تسعين» خواندندش؛ چون در بر دارندة نود تير است. نيز شمشير را، به دليل جاي گرفتنش در نيام، «ابن الغمد» گفتند.

4 ـ 2. موضوعات کنيه

موضوعاتي را که به صورت‌هاي مختلف در باب کنيه بيان شده‌اند، مي‌توان به دو گروه اصلي تقسيم کرد:
الف. بيان جنس بطور عام؛ ب. بيان خاص اسامي علم يا القاب و صفات.
گاه، در کنيه‌ها، سخن از جنس نوعي حيوان، اشيا و حتي گروه انساني است، و گاه، به طور خاص و علم براي اشخاص مشخص از اجناس و گونه‌هاي مختلف موجودات نامي کنيه‌گون مي‌يابيم. حال، با همه اين احوال، کنيه‌ها در هر يک از اين دو گروه کلي که قرار گيرند، مي‌توانند در تقسيم‌بندي موضوعي غير تامي به گونه زير بيان شود:

1.ما سبب تكنيته أبا هريرة فإنه كانت له في صغره هريرة صغيرة يلعب بها؛ (شرح مسلم‌، ج‌۱، ص‌۶۷).

2.واسم أبى بكرة نفيع بن الحارث بن كلدة بفتح الكاف واللام الثقفي كني بأبي بكرة لأنه تدلي من حصن الطائف إلي رسول‌اللّه( ببكرة (همان، ج‌۱، ص‌۱۴۱).

صفحه از 109