1. انسان از زن و مرد، و اعضاي بدن: در اين موضوع، اشخاص مختلفي را ميبينيم که در صفتي خاص نسبت به ديگران ممتاز شده در آن ضرب المثل گرديدهاند؛ کنيههاي خاص افراد نمونه ديگري است. گاه نيز گروهي کنيهاي دارند که ديد عرب را نسبت به جنس خاصي بيان ميکند؛ به عنوان نمونه از آنجا که زن در چشم عرب خوار و حقير بود، جنس زن را با کنيههايي مانند «ام الوحش» که در شأن انسان نبود ميخواندند، و آدمي را «ابن آدم» گفتند.
2. حيوانات و پرندگان: در ميان حيوانات نيز کنيهگذاري عرب رواج فراواني داشته است. آنها با توجه به محيط، فرهنگ، آداب، باورها ـ که در جاهليت رنگي خرافي نيز به خود ميگرفت ـ و با توجه به تعاملشان با هر يک از حيوانات پيرامون ـ که با زندگي روزمره يا کارزارشان رابطهاي تنگاتنگ داشت ـ ، به تناسب هر يک و ويژگيهاي هر کدام و ميزان اهميت يا خوش آمدن و بد آمدن و فال نيک يا بد زدن به آنها، کنيههايي ويژه براي هر کدام ميگذاردند تا بيانکنندة درونيهاي آنها و احساسشان نسبت به حيوانات باشد. از اينرو، شير را ـ که مظهر قدرت ميدانستند و چندين نام برايش گزيده بودند ـ کنيههاي فراواني بخشيدند تا دستگير ايشان در رجزها و معرکهها باشد. کفتار از جمله جانوراني است که در فرهنگ عربي آن زمان و تا پس از جاهليت نيز جايگاه خود را داشت و در کنايهها و ضربالمثلها توسط اديبان سخنور عرب در خطب و اشعار به کار گرفته ميشد؛ چنانکه امام علي( نيز در خطبههاي خود، در مواردي به اين حيوان که با محيط و مخاطب عهدي داشت، متمثل شدهاند. ۱ حيواناتي چون الاغ و عقاب و اسب و خارپشت و حشرات مختلف و... نيز از اين دستاند؛ به عنوان نمونه شير به أبو الحارث، و روباه به أبو الحصين، و خروس به أبو سليمان، کفتار به أمّ عامر، و مرغ خانگي به أمّ حفصة، و ملخ به أمّ عوف و ... کنيه داده شدهاند.
3. گياهان: يکي ديگر از موضوعات کنيه به گياهان مربوط ميشود. عرب يا به سبب ويژگيهاي شکلي و يا خاصيت برخي گياهان براي آن کنيههايي برميگزيد.
4. نعمات و غذاها: تازيها به مقتضاي محيط زندگي و سختيهايي که از آن در رنجاند و نعمتهايي که از آن بهرهمندند، کنيههايي را براي برخي نعمات مهم و سرنوشتساز ميگذاردند؛ چنانکه باران را ـ که در قحطي و گرماي سوزان جزيرةالعرب نعمتي بزرگ و نجاتبخش به شمار ميرفت ـ نامهاي فراوان داد و با کنيههايي خواند. نيز آب را که مايه زندگاني است ـ أبوالحياة و أبو الغياث و أبوحيان و... آن گفتهاند.
5. طبيعت: طبيعت و ويژگيهاي آن يکي ديگر از موضوعات کنيه است. سنگريزهها و سنگها و صخرهها و کوهها و چشمهها و ابر و ماه و خورشيد و بيابان و ... هر يک کنيهاي ميدارد.
همانگونه که پيشتر گفته آمد، نگاهي گذرا به فرهنگ کنيهها در عرب بيانگر غير قابل حصر بودن موضوعات آن است و آنچه ياد شد، تنها نمونههايي چند از مهمترين اين موضوعات بود.
5 ـ 2. نحوه معنوي کنيهگذاري
در برخي موارد مشاهده ميشود که تعدادي از کنيهگذاريها به نحوهاي معنوي صورت ميپذيرد، که ممکن است از باب کنيههاي غالبي است که شخص به واسطه نام خاصش کنيهاي متعارف دارد، هرچند
1.به عنوان مثال: ر.ک: نهجالبلاغه، خطبه ۳ (شقشقيه).