4. شاخه غاليان
بحث از غلو و غاليان از مباحث مهم و پر جنجالي است كه همواره در ميان مسلمانان و به خصوص شيعيان مطرح بوده است. جريان غلو و عقايد افراطي غلات، از يكسو براي تشيع خطرناك بود، زيرا علاوه بر آشفتگي در عقايد آنان و ايجاد اختلاف و تفرقه در بين شيعيان، شيعه را در نظر ديگران افرادي بيقيد و بند نسبت به فروعات ديني نشان ميداد و دستاويزي براي حاکمان و متعصبان اهلسنت قرار ميگرفت و آنان به بهانه تفکرات انحرافي غلات به سرکوبي و تحقير و شماتت کل شيعيان ميپرداختند.
غلو در ميان اديان گذشته و نيز در همه فرق اسلامي ريشه دارد، اما اين لفظ اغلب براي شيعياني كه در حق علي عليه السلام و اهلبيت ايشان غلو كردند، به كار رفته است. شيخ مفيد مينويسد:
غلات تنها به اسلام تظاهر ميكنند، آنان اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام را به الوهيت و نبوت نسبت دادند و در برتري در دين و دنيا از حد تجاوز كردند و از راه ميانه خارج شدند، آنها گمراه وكافرند و اميرالمؤمنين عليه السلام آنها را با قتل يا سوزاندن از بين برد و ائمه عليهم السلام حكم آنان را كفر و خروج از اسلام رقم زدند. ۱
ابنخلدون نيز غلات را از طوايف شيعه ميداند كه از حد عقل و ايمان تجاوز كردند و ائمه را كه بشر هستند، به صفات خدايي وصف نمودند يا گفتند خدا در ذات بشر وارد شده و اين قول به حلول است كه از اعتقادات نصارى در مورد عيسى ـ صلوات الله عليه ـ بوده است. ۲
در ميان علما درباره ضابطه تشخيص غلو و تفويض اختلافات زيادي ديده ميشود و بسياري از رجاليان متأخر، طعن و جرح قدما را نسبت به برخي راويان، ناشي از اختلاف ديدگاه نسبت به مباحث اعتقادي دانسته و اين اتهامها را ملاك عمل ندانستهاند ۳ . اما در اين حد اختلافي نيست كه افراد يا فرقههايي که به ربوبيت امامان شيعه يا حلول روح خدايي در آنان اعتقاد دارند، به طوري كه به انكار ضروري دين بينجامد ۴ ، از «غُلات» به شمار ميآيند. شيخ مفيد( اصول امامت را در سه اصل كلي خلاصه ميكند: وجوب امامت، عصمت، و نص بر امامت. ۵
شاخه چهارم در ميان شيعيان آن دوران ۶ ، مفهوم عام غلوّ است كه خود شاخههاي گوناگون داشت، اما به هر حال غلوّ در مقامات ائمه عليهم السلام به هر شكل آن مورد نكوهش و لعن آن بزرگواران بود و كوفه مهمترين شهري بود كه غلات در آن فعاليت ميكردند. امام صادق عليه السلام درباره اين افراد ميفرمايد:
سوگند به خدا، اگر به آنچه مردم کوفه درباره من ميگويند اعتقاد داشته باشم، زمين مرا فرو خواهد گرفت، حال آنکه من بندهاي هستم در اختيار خدا و بر سود و زياني توانايي ندارم.۷
1.تصحيح اعتقادات الإمامية، ص۱۳۱.
2.مقدمه ابن خلدون، ص۱۹۸.
3.ر.ک: الفوائد الرجالية (بهبهاني)، ص۳۸ـ ۳۹؛ رجال الخاقاني، ص۱۴۶ـ ۱۴۸.
4.تحرير الوسيله، ج۱، ص۱۱۸؛ كليات في علم الرجال، ص۴۱۹.
5.الفصول المختارة، ص۲۹۶.
6.البته غاليان از نظر شيعه جزو شيعيان نيستند، اما از آنجا كه در سير تاريخي در درون جامعة شيعه رشد كرده و بر افكار آنان تأثير گذاردهاند، اين شاخه را نيز در اينجا بررسي ميكنيم.
7.«والله لو أقررت بما يقول فيّ أهل الكوفة لأخذتني الارض وما أنا إلا عبد مملوك لا أقدر علي شيء ضرّ ولا نفع.» (اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۹۰، ش۵۳۸).