گام‌های شکل‌ گيری نخستين مکتب حديثی شيعه - صفحه 117

اين افراد قصد فتنه دارند... اينان بسياري از مردم كوفه را فاسد كرده‌اند و بيم آن دارم كه اگر در شام بمانند، مردم شام را فريفته و جادو كنند... .
عثمان دستور داد آنان را به كوفه بازگردانند. طولي نكشيد كه از كوفه به «حِمص»، محل حكومت عبدالرحمن بن خالد بن وليد، تبعيد شدند. حاكم شهر آنان را نزديك ساحل جاي داد و برايشان مقرري تعيين كرد. طبري به نقلي ديگر اين گروه را از اشراف عراق نام برده و چنين برمي‌شمرد: مالك بن حارث أشتر، ثابت بن قيس نخعي، كميل بن زياد نخعي، زيد بن صوحان عبدي، جندب بن زهير غامدي، جندب بن كعب أزدي، عروة بن جعد وعمرو بن حَمِق خُزاعي. ۱
امير المؤمنين علي عليه السلام پيش از ورود به كوفه مردم آنجا را گرامي مي‌داشت و آنها را دوست‌دار خويش مي‌شمرد و حتي در اواخر حكومت و اندكي پيش از شهادت، با اين‌که از كوفيان دل‌آزرده بود، آنها را از همه مسلمانان برتر و برگزيده‌تر مي‌خواند. ۲ البته بي‌وفايي‌ها و عهدشكني‌هاي فراوان مردم كوفه آن‌قدر مشهور است كه اين مدح و ستايش‌ها را بي‌رنگ كرده است. عتاب‌ها و نارضايتي امير مؤمنان عليه السلام از مردم كوفه، به خصوص پس از جنگ نهروان، به دليل همين روحيه مردم كوفه است. بسياري از اين نامردمي‌ها و عتاب‌هاي امير مؤمنان عليه السلام در كتب تاريخي و روايي گرد آمده است. ۳ از اين‌رو، اكثريت مردم كوفه را در اين زمان نمي‌توان شيعه علي ناميد و شيعيان آن حضرت بسيار اندك‌اند. به فرموده امام باقر عليه السلام در ميان ياران و بيعت كنندگان با امير مؤمنان عليه السلام تنها پنجاه نفر از آنها علي عليه السلام را به عنوان امام مي‌شناختند. ۴ اين عده افرادي همچون عمار ياسر، حذيفة بن يمان، محمد بن أبي بكر، مالك أشتر، حجر بن عَديّ و ميثم تمّار بودند.
بايد توجه داشت كه گرچه مذهب شيعه در کوفه پديد آمد و در آغاز يك حركت سياسي بود، اما اين مطلب منافاتي با آنچه شيعه از شواهد تاريخي درباره اصل نظريه امامت از زمان رسول خدا مطرح کرده و کساني از صحابه بدان معتقد بودند، ندارد. ريشه‌هاي تشيع اعتقادي از آغاز در ميان صحابه نزديك پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ياران مخلص امير مؤمنان وجود داشته است. صحابه بزرگ با توجه به روايات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم، علي بن ابي‌طالب عليه السلام را وصيّ رسول خدا و باب علم آن حضرت مي‌دانستند و اطاعت از ايشان را لازم مي‌شمردند. سلمان فارسي علي عليه السلام را صاحب «علم المنايا و علم الوصايا» دانسته ۵ و گفته است:
با رسول خدا بيعت كرديم كه خيرخواه مسلمانان باشيم و علي بن ابي‌طالب را امام و ولي خود قرار دهيم. ۶
أبوذر پيروي از آن حضرت را لازم شمرده است. ۷ عمار ياسر در جنگ صفين و در مناظره با عمرو بن عاص، حديث غدير را يادآوري كرده است ۸ . أبو سعيد خدري ولايت علي بن ابي‌طالب عليه السلام را واجبي دانسته كه مردم آن را ترك نمودند ۹ . نظير چنين سخناني را از بسياري از صحابه مي‌توان ديد ۱۰ .

1.تاريخ الطبري، ج۳، ص۳۶۵ـ۳۶۷.

2.الغارات، ج۲، ص۶۲۵.

3.براي نمونه، ر.ک: وقعة صفين، ص۶ ـ۷؛ أنساب الأشراف، ج۲، ص۳۷۹؛ نهج‌البلاغة، خطبه ۷۰؛ الإرشاد، ج۱، ص۲۸۳.

4.رجال الكشي، ج۱، ص۲۶.

5.همان، ص۷۸.

6.امالي الطوسي، ص۱۵۵؛ كشف الغمة، ج۲، ص۱۶.

7.تاريخ مدينة دمشق، ج۴۲، ص۴۱.

8.وقعه صفين، ص۳۳۸

9.الامام الصادق عليه السلام والمذاهب الاربعه، ج۱، ص۲۳۸.

10.همان، ج۶، ص۳۹۴ـ۳۹۶؛ موسوعة الإمام علي بن أبي‌طالب عليه السلام، ج۸، فصل ششم: «علي عن لسان أصحاب النبي»؛ مواقف الشيعة، ج۱ـ۳.

صفحه از 138