از اينرو، امام حسين عليه السلام حتي در آخرين سخنانش آنان را شيعه ابوسفيان خواند:
يا شيعة آل أبي سفيان! إن لم يكن لكم دين ولا تخافون المعاد فكونوا أحراراً في دنياكم. ۱
تنها پس از شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش ـ كه بيشتر اين عده نيز كوفي بودند، از جمله: حبيب بن مظاهر، زهير بن قين، عمرو بن خالد صيداوي، مجمع العائذي و فرزندش، جنادة بن حارث سلماني، نافع بن هلال، عمرو بن قرضة بن كعب أنصاري، يزيدبن مهاصر، عبدالله بن عمير كلبي و... بود كه شيعيان كوفه به خود آمدند. در اين هنگام شيعه رسماً اعلام موجوديت كرد و در منزل سليمان بن صُرَد خُزاعي جمع شدند و او را به عنوان رهبر قيام برگزيدند. در كتب تاريخي از وي با عنوان «شيخ الشيعة» ۲ ياد شده است و اين نشاندهنده خاص شدن اين اسم براي شيعيان است.
در زمان امام سجاد عليه السلام اغلب شيعيان در مكه و مدينه بودند و كوفه كه مركز گرايشهاي شيعي بود، از طرف حاكمان به شدت مورد حمله قرار ميگرفت و عدّه اندكي از شيعيان باقي مانده در اين شهر جرأت ابراز وجود نداشتند. در اين زمان با پديد آمدن نهضت توابين و نهضت مختار انحرافاتي در عقايد شيعيان به وجود آمد و فرقه كيسانيه از مسير تشيع جدا شد. امام سجاد عليه غلات موضعگيري كردند و اين نشان دهنده وجود انحراف در ميان شيعيان عراق است. ايشان خطاب به گروهي از مردم عراق فرمودند:
أحبّونا حبّ الإسلام و لا ترفعونا فوق حدّنا.۳
همچنين أبو خالد كابلي، از ياران نزديك امام سجاد عليه السلام، از آن حضرت نقل ميكند:
إنّ قوماً من شيعتنا سيحبّونا حتى يقولوا فينا ما قالت اليهود في عزير وما قالت النصارى في عيسى بن مريم، فلاهم منا ولا نحن منهم.۴
اولين قدمهاي فقهي شيعه در اين زمان و توسط اين امام بزرگوار برداشته شد. امام سجاد عليه السلام جمله «حيّ علي خير العمل» را در أذان ميآورد و وقتي مورد اعتراض قرار گرفت، فرمود:
هو الأذان الأوّل.۵
شکلگيري نخستين مکتب حديثي شيعه
آغاز شکلگيري اولين مکتب حديثي شيعه را نميتوان به تاريخ ورود اميرالمؤمنين على عليه السلام به كوفه بازگرداند، زيرا در اين دوران، گرچه سخنان پربار اميرالمؤمنين و موضعگيريهاي آن حضرت در مسائل
1.اللهوف في قتلي الطفوف، ص۷۱.
2.تاريخ الطبري، ج۴، ص۴۳۴؛ مقتل الحسين عليه السلام، ص۲۵۰.
3.طبقات ابن سعد، ج۵، ص۲۱۴؛ روضة الواعظين، ص۱۹۷.
4.اختيار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۳۶، ش۱۹۱.
5.سنن بيهقي، ج۱، ص۴۲۵؛ المصنف ابن أبي شيبة، ج۱، ص۲۴۴؛ سنت و بدعت در اذان از ديدگاه روايات و فقه اهل تسنن، ص۱۱.