به كار ميبرده است. ۱ در برخي نقلها نيز تعبير «إمام أهل العراق» براي آن حضرت به كار رفته است ۲ . «مفتون»، شيفتگي و علاقه فراوان را ميرساند و «إمام» به معناي علم فراوان و پيشوايي در امور ديني است و براي پيشوايان مذهبي به كار رفته است. ۳
در اين زمان، برخي از شيعيان كوفه خواستار قيام عليه حكومت بودند، اما اين امر به دليل فشار حكومت و عدم شرايط لازم براي قيام ممكن نبود. البته عدم پذيرش اين دعوتها دليل مهمتري نيز داشت، و آن سوابق تاريخي غيرقابل اعتماد مردم كوفه بود. از بريد عجلي نقل شده است كه گفت: به امام باقر عليه السلام گفتند:
اصحاب ما در كوفه بسيارند، اگر به آنها امر كنيد از شما پيروي خواهند كرد. امام فرمود: آيا ميتوانيد از جيب برادرتان آنچه نياز داريد برداريد، گفتند: نه، امام پاسخ داد: آنها نسبت به خونشان بخيلتر هستند. ۴
امامت امام صادق عليه السلام (83 ـ 148 ق)
امامت ششمين امام شيعه در حدّ فاصل به وجود آمدن فرقههاي مختلف شيعه ـ كه اغلب ريشه در عـراق و بـويـژه كـوفه داشت ـ واقع شد و امام وظيفه مهم صيانت شيعيان از انحرافات را در رأس برنامههاي خويش قرار داد. در اين زمان بيشترين شيعيان در كوفه بودهاند. كثرت عجيب راويان كوفي از امام صادق عليه السلام شاهدي بر اين مطلب است. در كتاب رجال الطوسي گاه دهها راوي پشت سر هم قرار دارند كه وصف مشترك آنها «كوفي» بودن است.
امام باقر و امام صادق عليه السلام در مدينه بوده و شيعيان كوفه براي ديدار با امام خود به مدينه سفر ميكردهاند. بهترين موقعيت براي اين ديدارها مراسم حجّ بوده است و همه ساله در موسم حجّ بسياري از شيعيان با ائمه عليهم السلام ملاقات كرده و مسائل خود را مطرح مينمودند! چنانکه امام رضا عليه السلام نقل أخبار ائمه عليهم السلام به ديگر شهرها را از فوايد حجّ دانستهاند. ۵ هشام بن حکم ميگويد:
در مني از امام صادق عليه السلام پانصد سؤال پرسيدم و گفتم آنان چنين ميگويند و امام در مورد هر مسئله ميفرمودند: تو هم اينگونه پاسخ بده. ۶
علاوه بر آن، امام صادق عليه السلام به دلايلي مدتي كوتاه در عراق به سر بردهاند. اين جابهجايي از مدينه به كوفه يا هاشميه (شهر بنا شده در نزديكي كوفه به دست سفّاح عباسي ۷ ) در زمان منصور عباسي و
1.تاريخ مدينة دمشق، ج۵۴، ص۲۷۹؛ سير أعلام النبلاء، ج۴، ص۴۰۵.
2.الکافي، ج۶، ص۲۴۹.
3.مثلاً براي أبو حنيفه ر.ک: المجدي في أنساب الطالبيين، ص۹۴؛ براي سفيان ثوري: الجرح والتعديل، ج۱، ص۶۶؛ و براي ابن أبي داود، صاحب سنن: تذكرة الحفاظ، ج۲، ص۷۶۸.
4.الاختصاص، ص۲۴.
5.ثواب الأعمال، ج۱، ص۲۷۳؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۱، ص۱۲۶.
6.الکافي، ج۱، ص۲۶.
7.معجم البلدان، ج۵، ص۳۸۹.