عده زيادي از فاسدان آن زمان کوفه را پيرامون خود جمع کند. وي در كناسه كوفه خيمهاي برپا كرد و اصحاب خود را به عبادت امام صادق عليه السلام فرا خواند ۱ .
اما سرانجام نتوانست کاري از پيش ببرد و خود و هفتاد تن از يارانش در حاليکه مسجد کوفه را پناهگاه خود قرار داده بودند به دست عيسي بن موسي بن علي بن عبداللّه بن عباس، فرماندار کوفه از طرف منصور، (در سال 138 ق) قتل عام شدند. و به قولي، أبوالخطاب را در كناسه كوفه به دار كشيدند. ۲ از اين ماجرا فقط يک نفر جان سالم به در برد و آن أبوسلمه سالم بن مکرم جَمّال، معروف به أبوخديجه، است که قاتلان او را جزو مردگان پنداشتند و وي شب هنگام در حاليکه جراحات سختي برداشته بود كه فرار کرد و سپس توبه نمود. ۳ همچنين در برخي نوشتهها از ارتباط نزديك فرقه خطابيه با اسماعيليه سخن رفته و حتي گفته شده است كه اسماعيليه خالصه همان خطابيه هستند و أبوالخطاب يکي از دست اندرکاران اصلي در تشکيل فرقه اسماعيليه و از رهبران آنان است ۴ .
5. مفوّضه
مسأله مهم ديگري كه در اين زمان وجود داشت، مسأله تفويض امور به ائمه عليهم السلام بود كه از زمان مفضل بن عمر جعفي (زنده پيش از 183 ق) مطرح شد. دانشمندان رجالي شيعه درباره مفضل ديدگاههاي متفاوتي دارند: از رجاليان متقدم شيعه، نجاشي و ابنغضايرى او را فردي ضعيف و غيرقابل اعتماد دانستهاند. نجاشي او را «فاسد المذهب ومضطرب الرواية» خوانده است و مينويسد:
گفتهاند كه از خطابيه بود. ۵
ابنغضايرى معتقد است كه مفضل بن عمر «مرتفع القول و خطابى» است و غاليان در احاديث وي دست بردهاند و جايز نيست كه حديث او نوشته شود. ۶ كشي رواياتي در ذم و رواياتي نيز در مدح وي نقل كرده است و معتقد بوده است كه مفضل ابتدا مستقيم الامر بود و سپس خطابي شد ۷ . شيخ طوسى در دو كتاب الفهرست ۸ و رجال خود مدح و ذمي براي وي عنوان نكرده است.
رجاليان سدههاي مياني نيز، همچون ابن شهر آشوب ۹ ، و ابنداود ۱۰ بر سخنان رجاليون متقدم چيزي نيفزودهاند. البته علامه حلي ۱۱ نام وي را در قسم دوم كتاب خود آورده و مينويسد: روايات بر ذمّ او
1.همان، ص۲۲۳. شهرستاني اين مطلب را به عمير بن بيان عجلي نسبت داده است: (الملل و النحل، ج۱، ص۱۸۰).
2.الفرق بين الفرق، ص۲۲۴
3.اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۴۱.
4.المقالات والفرق، ص۸۱.
5.رجال النجاشي، ص۴۱۶، ش۱۱۱۲.
6.رجال ابن الغضائري، ص۸۷، ش۱۱۷.
7.اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۱۴، ش۵۸۵
8.همان، ص۲۵۱، ش۲۵۸.
9.معالم العلماء، ص۱۵۹، ش۸۳۶.
10.رجال ابن داوود، ص۲۰۸، ش۵۱۲.
11.خلاصة الأقوال، ص۴۰۷.