گام‌های شکل‌ گيری نخستين مکتب حديثی شيعه - صفحه 137

در قضيه‌اي ديگر آن حضرت مفوضه را كذاب خواندند و فرمودند:
قلب‌هاي ما ظرف‌هايي براي مشيت خداست، اگر او بخواهد، ما نيز مي‌خواهيم.۱
يعني اراده ما تابع اراده الهي است و اگر در امور نيز تصرفي انجام دهيم، به اذن و اراده اوست. بنابراين، معجزات و كرامات ائمه عليهم السلام نيز بدين شكل قابل توجيه است كه اين امور به اذن خداست؛ چنان‌كه عيسي عليه السلام به اذن الهي كور را بينا مي‌كرد و مردگان را زنده مي‌كرد. در روايتي از ابوبصير، امام باقر عليه السلام در پاسخ وي در مورد توانايي امام به زنده كردن مردگان و شفاي نابينايان، فرمودند:
بله، اما به اذن خداي متعال و در همين داستان چشمان نابيناي ابو بصير را شفا دادند كه به درخواست خود وي به حالت اول بازگشت.۲
اما آنچه مفوضه مي‌گفتند، فراتر از اين روايات بود. مفوضه بر اين باور بودند که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام تمام كارهايي را كه بايد خدا انجام دهد، انجام مي‌دهند؛ با اين تفاوت كه قدرت خدا اصلي است و قدرت آنها تبعي ۳ . آنان مي‌گفتند رزق مردم و امور آسمان و زمين به دست ائمه عليهم السلام است. ۴ تفويض بدين معنا؛ يعني بسته دانستن دست قدرت الهي در امور تکويني، مورد تأييد شيعيان نيست و اين عقايد كفر محسوب مي‌شود. ۵ امام رضا عليه السلام در روايتي مشهور از كساني كه براي ائمه عليهم السلام مقامي كه حق آنان نيست، ادعا كند، بيزاري جسته و خلق و رزق و عبوديت را مخصوص خداي متعال دانستند. ۶

اختلافات فرقه‌اي در كوفه و انتقال مکتب حديثي شيعه به ديگر شهرها

با تلاش‌هاي فراوان صادقين عليهما السلام تعداد شيعيان از جهت کمّي و کيفي رو به فزوني نهاد. پراکندگي جغرافيايي مناطق شيعي نيز از کوفه به قم، طبرستان، خراسان، بغداد ـ که مرکز حکومت و تازه تأسيس بود)، مصر، يمن و ... گسترش پيدا کرد. از زمان امام صادق عليه السلام گستردگي جغرافيايي مناطق شيعه‌نشين و افزون شدن تعداد شيعيان موجب تشکيل سازمان و گروهي به نام «وکالت» ۷ گرديد که تشکيلاتي منسجم و منضبط داشت و امور مالي منصب امامت را سامان مي داد. ۸
كوفه، اما در اين زمان، درگير اختلافات فرقه‌اي فراوان شد. پس از شهادت امام صادق عليه السلام در ميان شيعيان اختلافاتي پيش آمد و آنان در تعيين امام بعدي دچار سرگرداني شدند. پس از شهادت امام کاظم عليه السلام اين اختلاف بيشتر شد. اغلب اين فرقه‌ها در كوفه پديد مي‌آمدند و ائمه عليهم السلام را در حلّ اختلافات دچار مشكلات فراوان مي‌نمود. گزارش‌هايي از مخالفت و سرزنش‌هاي امام جواد عليه السلام درباره غاليان اين

1.دلائل الامامة، ص۵۰۶؛ الهداية الكبري، ص۳۵۹؛ الغيبة (طوسي)، ص۲۴۷.

2.بصائر الدرجات، ص۲۸۹.

3.طرائف المقال، ج۲، ص۳۵۸.

4.اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷، ش۵۸۷ و ۵۸۸.

5.الاعتقادات في دين الإمامية، ص۹۷.

6.همان، ص۱۰۰.

7.الغيبة (طوسي)، ص۳۴۶ـ۳۵۳.

8.تهذيب المقال، ج۱، ص۱۳۲.

صفحه از 138