روايات اهل‌ بيت(ع) در منابع اهل‌ سنت - صفحه 149

حاجي خليفه سنن ترمذي را از نظر اعتبار و منزلت سومين كتاب حديثي اهل‌سنت دانسته است. ۱ ترمذي خود گفته است كه جامع‌اش را پس از تصنيف بر دانشمندان حجاز، عراق و خراسان عرضه داشته و همة آنها از تأليف او اظهار رضايت كرده و درباره‌اش گفته‌اند كه اين كتاب در خانة هر كس باشد، مانند پيامبري است كه سخن مي‌گويد. ۲
نسايي دو كتاب، به نام‌هاي السنن الكبري و السنن الصغري يا المجتبي دارد. المجتبي بدون شک، مهم‌ترين جامع حديثي نسايي است؛ چرا كه جزو كتب شش‌گانه است. به باور برخي از دانشمندان به دليل اين‌که سنن نسايي، پس از كتاب‌هاي صحيح مسلم و بخاري، كمترين حديث ضعيف يا مجروح را دارد، بر سنن ابوداود و ترمذي مقدم و پس از صحيحين در رتبة سوم قرار دارد. ۳ البته برخي از دانشمندان اهل‌سنت نيز سنن ابوداود را بر سنن نسايي مقدم مي‌دارند. ۴
سنن الدارمي نيز از كتاب‌هاي مهم اهل‌سنت است. برخي از منتقدان اهل‌سنت سنن الدارمي و برخي ديگر الموطأ مالک ۵ را از جمله كتاب‌هاي اصلي مي‌دانستند و آن دو را در رديف كتب شش‌گانه قرار داده بودند. ۶ از ديدگاه محدثان، دليل برتري سنن الدارمي بر سنن ابن‌ماجه صحت مطالب و احاديث آن در مقايسه با سنن ابن‌ماجه و نيز تقدم زماني تأليف آن است كه باعث علو‍‍ اسناد آن شده است؛ به گونه‌اي كه بيشتر اسناد آن تنها با چهار واسطه به پيامبر مي‌رسد. ۷
از ديگر كتاب‌هاي مهم اهل‌سنت المستدرک حاكم است. برخي از دانشمندان اهل‌سنت حاكم را به تشيع متهم كرده و از كتاب او روي‌‌گردان شده‌اند. ۸ حتي برخي از آنها، از جمله ابوسعيد ماليني (م 412ق)، مدعي شده‌اند كه در المستدرک هيچ حديثي كه با شرايط بخاري و مسلم صحيح باشد، وجود ندارد، ۹ كه البته اين موضعي غلو‌آميز است. اما در مقابل، برخي ديگر، هرچند حاكم را در تشخيص حديث صحيح فردي متساهل دانسته‌اند، اما به نوعي كار او را تأييد كرده‌اند؛ مثلاً ابن‌صلاح مي‌گويد:
رواياتي كه حاكم به صحت آنها حكم رانده و در آثار محدثان ديگر نيامده است، اگر صحيح نباشد، دست‌كم حسن است كه مي‌توان به آن احتجاج و عمل كرد. ۱۰

1.كشف الظنون، ج‌۱، ص‌۵۵۹.

2.همان؛ الحديث و المحدثون، ص‌۴۱۵.

3.الحديث و المحدثون، ص‌۴۱۰؛ مفتاح السنة، ص‌۷۹.

4.اصول الحديث، علومه و مصطلحه، ص‌۳۲۶؛ جوامع حديثي اهل‌سنت، ص‌۱۵۴.

5.از آنجا كه تعداد روايات كتاب الموطأ از پانصد روايت تجاوز نمي‌كند، (الحديث و المحدثون، ص‌۲۴۸) در اين پژوهش از بررسي روايات آن صرف نظر شده است.

6.علوم الحديث و مصطلحه، ص‌۲۹۹.

7.تاريخ بغداد، ج‌۱۰، ص‌۲۴۸.

8.تذكرة الحفاظ، ج‌۳، ص‌۱۰۴۲؛ تاريخ بغداد، ج‌۳، ص‌۹۴.

9.تدريب الراوي، ج‌۱، ص‌۸۱.

10.المقدمة، ص‌۲۴.

صفحه از 183