الدارمي نيز همانند نسايي تنها دو روايت از حضرت فاطمه نقل کرده است؛ در حالي كه او نيز روايات بسياري از عايشه، امسلمه و حفصه نقل كرده است. روايات او از عايشه بيش از 160 روايت و از امسلمه و حفصه بيش از پانزده روايت است.
حاكم در المستدرک ده روايت از حضرت فاطمه روايت كرده است كه اين تعداد با حذف مکررات، به هفت روايت ميرسد؛ در حالي كه تعداد روايات او از عايشه بيش از چهارصد روايت و رواياتش از امسلمه بيش از پنجاه روايت است. روايات او از حفصه نيز تنها پنج روايت است.
بيهقي حدود هجده روايت از حضرت فاطمه نقل كرده است كه اين تعداد، با حذف مکررات، به چهارده روايت ميرسد؛ در حالي كه تعداد روايات او از عايشه، بدون حذف مكررات، بيش از هزار و پانصد روايت است. روايات او از امسلمه نيز بيش از صد روايت و مروياتش از حفصه بيش از پنجاه روايت است.
متقي هندي بيشترين روايات را در ميان كتب يازدهگانة اهلسنت از طريق حضرت فاطمه روايت كرده است. با اين همه، در كنز العمال نيز روايات حضرت فاطمه در مقايسه با ديگر زنان صحابه كمتر است؛ براي مثال، تعداد روايات عايشه در اين کتاب، بدون حذف مکررات، نزديك به دو هزار روايت و تعداد روايت امسلمه بيش از سيصد و تعداد روايات حفصه بيش از چهل روايت است.
اقوال و افعال حضرت فاطمه عليها السلام در منابع اهلسنت
اقوال و افعال منسوب به حضرت فاطمه، همانند روايات ايشان، در منابع اهلسنت اندك و انگشتشمار است؛ براي نمونه محدثاني چون احمد، مسلم، ابنماجه، ترمذي، ابوداود، نسايي و مسلم، هر كدام تنها يك روايت از اين دست روايت كردهاند و محدثاني چون بخاري و حاكم نيز تنها دو روايت از اين گونه روايات نقل كردهاند. بيشترين آمار از اين روايات به سنن بيهقي و كنز العمال مربوط است كه هر كدام هفت روايت از اين دست نقل كردهاند.
در مجموع و با حذف مکررات، تنها دوازده روايت از اقوال و افعال منسوب به حضرت فاطمه در منابع يازدهگانة اهلسنت روايت شده است.