پیرامون بصیرت - صفحه 1

درآمد

واژه شناسى «بصيرت»

واژه «بصيرت» ، از مادّه «بصر» است كه ، دو معناى اصلى دارد : يكى ، علم و ديگرى ، درشتى ، سختى و خشونت . در اين جا ، معناى نخستْ مقصود است . احمد بن فارِس ، در اين باره مى گويد :
باء و صاد و راء (بصر) ، دو معناى اصلى را تشكيل مى دهند : يكى ، عبارت است از علم به چيزى . گفته مى شود : «هُوَ بَصيرٌ بِهِ ؛ يعنى : «او به آن چيز ، داناست » . . . . بصيرت ، به معناى سپر است و به معناى برهان هم آمده است . اصل همه اينها ، روشن بودن چيزى است . . . . امّا معناى اصلى دوم ، درشتى [و زُمختىاست . از همين معناست «بَصْر» كه عبارت از دو چرم را بر هم دوختن است ، چنان كه كناره پارچه ، دوخته مى شود . ۱
ابن منظور ، «بصر» و «بصيرت» را چنين معنا كرده است :
بَصَر ، يعنى چشم ؛ امّا ]بر خلاف «عَين» ،] مذكّر است . گفته شده : بصر ، عبارت از حواس ديدن است ... بصيرت ، يعنى

1.معجم مقاييس اللّغة : ج ۱ ص ۲۵۳ و ۲۵۴ «بصر» .

صفحه از 13