سيری در کتاب الوافی - صفحه 208

انتقادهايى از الوافي

با آن‌که مرحوم فيض در راه تبويب و شرح اخبار زحمت هاى فراوانى را متحمل شده است، لكن باز نتوانسته است به ترتيب و تبويب احاديث به نحو كامل بپردازد. فيض خود به اين نكته اعتراف دارد:
من در آغاز تصميم داشتم كه اين كتاب را به نحوى كه شايسته و سزاوار آن است، مرتب و منظم نمايم، لكن به جهت تشابه برخى از اخبار به برخي ديگر و... اين كار براى من ممكن نشد. ۱
علاوه بر آن، مرحوم فيض به جهت اختصار سند، اصطلاح‌هاي خاصى براى راويان قرار داده و در هنگام ذكر اسانيد، به جاى ذكر نام راوى، آنها را به كار مى برد. اين امر براى فردى كه با اين اصطلاحات آشنا نباشد، مشكل ساز است. ۲
از مبانى مرحوم فيض ـ كه در تفسير برخى از آيات به آن اشاره كرده ـ آن است كه اكثر قرآن در شأن اهل بيت( و در وجوب تمسك به ولايت و پيروى از آنها نازل شده است. ۳
اين سخن بسيار مستبعد به نظر مى رسد، حتى مرحوم فيض در تفسير الصافي، چنين مطلبى را به ما نشان نمى دهد.
گاهى نيز، به جهت تماس فراوان با روايات، روايتى را به عنوان آيه قرآن نقل مى كند؛ با آن‌که چنين آيه اى در قرآن وجود ندارد، «لا تتخذوا من دون‌الله وليجة» را به قرآن نسبت مى دهد؛ ۴ حال آن‌که لفظ «وليجه» تنها يك بار در قرآن با اين تعبير آمده است:
لَمْ يَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللّـهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمـُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً . ۵
البته در حديثى از ابى جعفر آمده است كه فرمود:
لاتتخذوا من دون الله وليجة فلا تكونوا مؤمنين.۶
فيض اين حديث را به عنوان آيه قرآني ثبت كرده است.
انتقاد ديگرى كه بر الوافي وارد است، عدم استيفاي موارد روايت است؛ با آن‌که مبناى مرحوم فيض نقل از كتب اربعه است، گاهى روايتى را از يكى از اين كتب نقل مى كند، حال آن‌که در كتاب ديگر هم وجود دارد، لكن نامى از مصدر دوم نمى برد. در مواردى كه سند اين روايات در هر دو كتاب يكى است، مى توان چنين توجيه كرد كه چون در واقع يك روايت است، مرحوم فيض به يك مصدر اكتفا نموده

1.همان، ج‌۱،ص‌۳۹.

2.اصرار مرحوم فيض بر اختصار سند، گاهى چنان سند را پيچيده كرده كه برخى از تعليقه نويسان مجبور شده اند توضيح‌هايى براى رفع ابهام از سند بياورند؛ براى نمونه ر.ک: ج‌۱، ص‌۱۸۹ و تعليقه مرحوم شعرانى( در اين صفحه.

3.مرحوم فيض در اين زمينه فرموده است: «ان عامة القرآن نزلت فيهم (اهل‌البيت) و فى التمسك بهم». (همان، ج‌۱، ص‌۲۶۲).

4.همان، ج‌۱، ص‌۲۶۲.

5.سوره توبه، آيه۱۶.

6.الکافي، ج‌۱، ص‌۵۹؛ الوافي، ج‌۱، ص‌۲۶۱.

صفحه از 210