است، لكن در مواردى كه سند روايت در دو كتاب متفاوت باشد؛ اين اشكال بيشتر موجه مى نمايد؛ زيرا مرحوم فيض در موارد مشابه هر دو سند را ذكر كرده است. نمونه ها:
مواردى كه روايت در الکافي و التهذيب هر دو آمده، ولى مرحوم فيض تنها از الکافي نقل مى كند و نامى از التهذيب نبرده است: الوافي، ج8، ص654، 658، 665، 679، 690، 692، 701، 711، 748، 753 ، 754، 756، 758، 764، 765، 766؛ ج10، ص131، 193، 194، 195، 205، 206، 208، 209، 213، 214.
ممكن است كسى بگويد که چنين مواردى، نه از باب عدم تتبع فيض است و نه از روى سهو و نديدن مصدر دوم، بلكه فيض نيازى به ذكر مصدر دوم احساس نمى كند.
گواه مطلب، روايتى است كه از الکافي با سند ذيل از «ابن بزيع» نقل كرده است:
(الكافي): محمّد عن بنان عن اخيه عبدالرحمن بن محمّد عن ابن بزيع...
سپس سند الفقيه را به صورت ذيل آورده است:
ابن بزيع قال...
لكن سند التهذيب را ذكر نمى كند، ولى اضافه مى كند كه در نسخه هاى التهذيب به جاى «عبدالرحمن» نام «عبدالله» آمده و اين اشتباه است؛ زيرا عبدالله همان بنان است و عبدالرحمن برادر اوست. ۱ معلوم مى شود كه مرحوم فيض اين روايت را در التهذيب ديده است؛ هر چند از آن ياد نمى كند.
در جواب مى گوييم: بر فرض از اين اشكال صرفنظر كنيم، باز انتقاد عدم استيفا به قوت خود باقى است؛ زيرا مرحوم فيض گاهى روايتى را از غير كتب اربعه نقل مى كند و همين روايت در كتب اربعه آمده است، لكن اشاره اى به مصدر آن از كتب اربعه نمى نمايد؛ با آنکه هدف از تأليف الوافي، جمع بين روايات كتب اربعه است؛ به عنوان نمونه روايتى را از ابن طاووس در فلاح السائل نقل مى كند که همين حديث در التهذيب هم وجود دارد ولى فيض نامى از التهذيب نمى برد. ۲
نتيجه
الوافي يكي از منابع بزرگ روايي جهان اسلام است و مشتمل بر پنجاه هزار حديث، همراه با توضيحها و شرحهايي است كه مؤلف بزرگ آن، مرحوم فيض كاشاني در ذيل روايات آورده است. برخي از امتيازهاي اين كتاب عبارت است از:
ترتيب بسيار عالى در آوردن روايات در باب مناسب، شرح لغت هاى موجود در روايات و برخى از آيات، نقل روايت هاى مناسب با هر باب از غير كتب اربعه، بى نياز كردن محقق از مراجعه به اسناد در بسيارى از روايات، اشاره به موارد تقطيع روايات، تفسير بسيارى از آيات قرآن در الوافي، توجه به سبب صدور
1.الوافي، ج۱۰، ص۲۶۳ ـ ۲۶۴.
2.. همان، ج۸، ص۶۳۹.