واعظ و يا راوى گفته است به جاى آوريم و آن عمل است به اين شكل مستحب و راجح مى شود و جمله «فعمله ابتغاء ذلك الثواب اوتيه» گوياى دستور به جاى آورى آن عمل است كه در قالب جمله خبرى آمده است. بنابراين منظور از جمله «من بلغه…» اين است كه: آنچه را كه ثوابش برايتان گفته شده است، به جاى آوريد.
3 ـ احاديث «من بلغ» نشان مى دهد كه مى توان در باب مستحبّات به روايات ضعيف عمل كرد؛ به اين معنى كه شرايط حجيت خبر مانند وثاقت و عدالت راوى، پيوستگى سند و عدم ارسال موافقت با قرآن و ديگر شرايط، در اين دسته از روايات امور مستحبى معتبر نيست. بنابراين احاديث «من بلغ» رو در روى ادلّه اى قرار مى گيرد كه براى پذيرش خبر واحد اين شرايط را لازم مى داند، و در اين رو در رويى احاديث «من بلغ» حاكم و مقدم است.
اين سه بيان در باب توجيه احاديث «من بلغ» و نيز توجيه ها و تأويلهاى ديگر، همه از مفاد ظاهرى اين احاديث به دور است؛ چرا كه مفاد ظاهرى اين احاديث، از بيان و تقريب اوّل فراتر نمى رود. بعلاوه، در صورتى مى توانيم اين احاديث را بپذيريم كه صدور آن از پيامبر و معصوم ثابت باشد، ولى اشاره كرديم كه سند احاديث «من بلغ» شرايط حجيّت را ندارد و كلاً جعلى و ساختگى است. اين احاديث را ساخته اند تا روايات دروغ مستحبى را محكم كنند و مردم را به سوى روايات جعلى خود در ابواب استحبابى جلب كنند. بر فرض صحت احاديث «من بلغ» بلوغ در اين روايات همان بلوغ از راههاى اطمينان بخش است ـ آن گونه كه به آن اشاره رفت ـ.
گفتنى است كه گوينده اين سخن، بعيد نمى داند كه از ميان گفته هاى جاعلان و حديث پردازان و راويان غير موثق، احاديث درستى به