مقدمه
مناسبات بين دين و علوم اجتماعى يكى از مهمترين مباحث حال حاضر محافل علمى كشورمان است . اين كه ارتباط بين جامعه شناسى و دين چگونه است از مسائل بسيار مهم و اساسى مى باشد عده اى براى توضيح اين ارتباط به بيان جامعه شناسى دينى (اسلامى) پرداختند و براى حل اين مشكل بر آن شدند كه «بايد از دل دين مفاهيم عالى اجتماعى استخراج نمود و با گزاره هاى دين جامعه شناسى را پايه گذارى كرد» كه اين ديدگاه مورد گفتگوهاى فراوانى واقع شده است. ۱
امّا عده اى هم براى تبيين اين مباحث راه متواضعانه ترى را پيش گرفته و به بررسى ارتباط مفاهيم دينى با گزاره هاى جامعه شناسى پرداخته اند. كه بر سر اين نظريه نزاعى نيست و ظاهراً زودتر به سرانجام خواهد رسيد از جمله كسانى كه به اين موضوع اهميّت داده اند جناب آقاى دكتر اورعى هستند كه معتقدند ، مى توان مفاهيم اجتماعى و دينى را مورد بررسى قرار داد به طورى كه هر دو ديدگاه را در نظر بگيريم . يعنى دست بردى به مفاهيم دينى نزنيم و از سوى ديگر جامعه شناسى را بر طبق ايده خويش معنا نكرده باشيم . البته ايشان نظريه خود را به شيوه منحصر به فردى در اين كتاب و مقالات متعددشان مطرح نموده اند.