علىّ فقال: من كنت وليّه و اولى به من نفسه فعلىّ وليه فعلم ان جميع المعانى راجعة الى الوجه العاشر، ودلّ عليه ايضاً قوله ـ عليه السلام ـ : ألست اولى بالمؤمنين من انفسهم؟، و هذا نص صريح فى اثبات امامته و قبول طاعته.
2ـ پيامبر اسلام(ص) در طول بيست و سه سال رسالت، هيچ پيامى را جز پيام توحيد با چنين اهتمام و تدارك وسيع و در حضور چنين جمعيت عظيمى ابلاغ نكرده است.
به نظر ما اين تداركات و اهتمام نمى تواند به اين جهت باشد كه رسول الله(ص) به مردم بگويد على دوست و ناصر شماست يا گله مندى يك يا دو نفر از همسفران على(ع) در راه يمن بى مورد است. اگر اين تدارك عظيم را براى اعلان چنين مسايل كوچكى توجيه كنيم، قطعاً نمى توانيم تاريخ را درست بفهميم و اگر در زمان خود ما و در جلوى چشمان ما چنين حادثه اى واقع شده بود به هيچ وجه حاضر نبوديم كه آن را در چنين ظرف كوچكى جا دهيم.
3ـ شاهد سوم بر كلام ما دعايى است كه رسول الله(ص) براى امام على(ع) بعد از نصب وى به ولايت مى كند: «اللهم وال من والاه وعاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله».
براى اين دعا توجيه ديگرى نمى توان يافت مگر اينكه براى موقعيتهاى سياسى بعد از رحلت پيامبر اسلام(ص) است كه ولايت على(ع) در معرض دشمنيها، كارشكنيها، هوا و هوسها قرار مى گيرد. همچنين اين دعا نه فقط براى على(ع)، بلكه براى همه كسانى است كه همراه على و در كنار وى مقاومت كردند. اين دعا در روايات صحيح الاسناد غدير نيز آمده است.
4ـ شاهد چهارم، مقدمه اى است كه حضرت رسول(ص) در آن، قبل از نصب على(ع) ولايت مردم مى گويد: «كانى دعيت فاجبت… الاّ وانى اوشك ان افارقكم». اين عبارت در بسيارى از اسناد و طرق معتبر حديث غدير آمده است