گفتگو با حضرات آيات آصفي و حكيم - صفحه 29

2ـ تفسير و تحليل متناقضى كه در اين زمينه ديده مى شود اين است كه از يك سو روايت حديث غدير در نزد راويان و عالمان سنّى متواتر است ـ آن گونه كه اشاره شد ـ و از ديگر سو همه از پايبندى به محتواى اين حديث سر باز مى زدند. آيا اين دليلى جز تعصّب دارد؟ و اگر چنين است پس چرا اينان اين حديث را روايت مى كنند و آن را مى پذيرند. يا اينكه اين تناقض حكايت از پديده اى روحى و اجتماعى با تأثير خاص خود در تاريخ انسان و بويژه در تاريخ اديان آسمانى دارد، چرا كه ملاحظه مى كنيم قرآن بر تحقّق پديده اى مشابه آن تأكيد مى كند: با اينكه دلايل بسيار و تصريحات فراوانى بر پيامبرى پيامبر اكرم(ص) گواهى مى داد، لكن اهل كتاب اين همه را انكار كردند و به آن تن ندادند.
هم اكنون كه جريان بى توجّهى به غدير، علّت روحى و اجتماعى دارد، بايد ديد چه عواملى دست به دست هم داد و زمينه هاى شكل گيرى اين حالت روحى را پديد آورد و بايد ديد كه چه عواملى پشتوانه نقض بيعت غدير شد.
3ـ آيا ولايت و امامت اميرمؤمنان على(ع) كه از حديث غدير بدست مى آيد تكرار پديده اى مشابه در تاريخ پيامبريهاست، مانند ولايت هارون(ع) و يوشع و شمعون الصفا، آن گونه كه از برخى متون روايى به دست مى آيد. يا اينكه امامت و ولايت اميرمؤمنان(ع) حكايت از دگرگونى و تحوّلى اصيل در پيامبريها متناسب با آخرين پيامبرى دارد. اگر نظر دوم صحيح است ـ كه همين گونه است ـ پس نشانه هاى اين تحول در موضوع ولايت و امامت در ابعاد عقيده سياست و اجتماع چيست؟
كوتاه سخن اين كه حديث غدير به صورت گسترده و فراگير مورد بحث قرار نگرفته است و ابعاد مكتبى،سياسى، اجتماعى و تاريخى آن به شكل مناسب كاوش نشده است. ما نيازمند شكل دهى اين بحثهاى جديد درباره محورهاى يادشده هستيم تا غدير زنده، كارساز، الهام بخش و سازنده در تاريخ انسان بماند و گرنه غدير، بحث خشك و بى روح كلامى و موضوعى تكرارى خواهد شد.

صفحه از 36