حضرت آیت الله ری شهری در کتاب "خاطره های آموزنده" فصلی را به خاطرات مربوط به انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران اختصاص داده و خاطرات جالب توجه و آموزنده ای را در این فصل بیان کرده اند، چند نمونه از این خاطرات را در این نوشتار مرور می کنیم:
پیشگویی در بارۀ پیروزی انقلاب اسلامی
حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی بهجت (فرزند مرحوم آیة الله محمدتقی بهجت)، برای اینجانب تعریف کردند که:
قبل از پيروزى انقلاب، دانشجويى _ كه الآن فيزيوتراب است _ به من گفت: اگر مىتوانى، از آقا (پدرت) بپرس بالأخره شاه پيروز مىشود، يا امام خمينى؟
من منتظر فرصت بودم. يک روز ظهر ديدم كه آقا در حال وضو گرفتن، خيلى بشّاش است و در اين عالم نيست، به گونهاى كه متوجّه رفت و آمد ما نمىشود. در اين گونه مواقع بود كه مىشد چيزى از ايشان پرسيد و جواب گرفت؛ يعنى تا مىخواست از آن عوالمْ بيرون بيايد و به اينجا توجّه كند، در اين بين، مىشد از او پاسخى دريافت كرد، و گر نه وقتى به اين عالم مىرسيد، رازدار بود.
ايشان در حال شستن صورت بود كه به ايشان گفتم: آقا! بالأخره در اين زد و خورد، شاه پيروز مىشود يا آقاى خمينى؟
ايشان فرمود: بله؟
سؤالم را تكرار كردم.
فرمود: بله! آن آقاى سِدِهى هم گفت كه بار دوم، آقاى خمينى پيروز مىشود، و... .
گفتنى است كه آقا اين طور مسائل را به خود، نسبت نمىداد. ۱
۱. زمزم عرفان، ویرایش دوم، ص۲۶۷.
رؤیای پیروزی
در دیداری که در تاریخ ۲۳/۱۲/۱۳۷۵ با حضرت آیة الله بهجت رحمه الله داشتم، فرمودند:
قبل از پيروزى انقلاب، خواب ديدم كه شاه به سيّد جوانى، خيلى احترام مىكرد. در عالم رؤيا فهميدم كه پس از شاه، او خواهد بود. پس از پيروزى انقلاب، ديدم كه همان طور شد؛ ولى قيافه آقاى خمينى با آن جوان، تطبيق نمىكرد؛ امّا وقتى عكس جوانى ايشان را آوردند، ديدم عيناً همان است.
در عالم رؤيا، آن جوان، چيزى گفت كه از آنچه مىگويم، معلوم مىشود. پس از انقلاب، آقاى خمينى گفت: «هر كس در برابر این انقلاب بايستد، هلاک مىشود» و به این ترتیب آنچه در خواب ديده بودم، تعبير شد. ۲
۲. زمزم عرفان، یادداشت شمارۀ ۱۲ بند ۲.
جانشین حضرت امام خمینی رحمه الله
فاضل ارجمند جناب حجة الاسلام و المسلمین سید موسی موسوی نقل کرد:
«مرحوم ماموستا عبدالرحمان سعیدی عالم بزرگواری بود که در یکی از روستاهای اطراف بانه زندگی میکرد. ایشان از معدود روحانیون اهل سنّت منطقه (کردستان) بود که هم اهل سلوک بود و هم به بعضی از علوم غریبه تسلّط داشت؛ بسیار هم زاهد بود؛ خودش در مزرعهای کار میکرد و از آن طریق تأمین معاش میکرد.
به زحمت، ایشان را راضی کردیم مدتی در شهر بانه سکونت کند و مدت کوتاهی هم امامت جمعه شهرستان سردشت را متقبل شد؛ ولی پس از مدتی با اصرار شدید کنارهگیری کرد. دلیل عمدهاش هم این بود که گفت: از مدتی که زندگیام با بیت المال عجین شده، احساس اُفت معنوی در خودم و فرزندانم میکنم.
ایشان چندین سال قبل از عزل آیة الله منتظری به من فرمودند: من متحیّرم! شما آقای منتظری را جانشین امام میدانید؛ ولی با حسابهایی که من دارم، باید جانشین امام، فردی سیّد و از اولاد فاطمه علیها السلام باشد.