ستايشنامه شيخ زين العابدين مازندراني به مير حامد حسين - صفحه 297

بسم الله و له الحمد به عرض مقدّس عالى ـ دام عزّه المتعالى ـ مى رسانم كه هميشه زمان، ذات محموده صفات و محاسن و محامدْ اقترانِ مفاخر و مناقبْ توأمان، از ميامن الطاف و اعطاف حضرت قادر منّان و كريم سبحان از سوانح و عوائق و غوايل دوران، مصون و محروس بوده، مقرون به توفيقات يزدانى و مشحون به تأييدات ربانى باشيد.
بعد از اظهار مراسم دعا و ابراز لوازم ثنا بر صفحه صحيفه يگانگى و اتّحاد و لوحه منيحه دوستى و وداد، خاطر مهر مظاهر را مكشوف آنكه: مدّتى است مترصّد آنكه آنچه مكنون ضمير محبّت تخمير گرديده كه مجملى از مفصّل وفاق نامه و شمّه اى از معانى مبانى اشتياق ختامه را به ذريعه خامه كه حاكى حال صداقت و وفاق و شاكى زمان فرقت و شقاق است به سمع شريف اِصغاء، و به خاطر منيف،اِنهاء دارم؛ تا در مظانّ خلوات با حضرت قاضى الحاجات كه محل و مقام اجابت دعوات است، ما را از دعا فراموش نفرمايند، ولكن اشتغال به اشغال و مشاغل و موانع، عايق و شاغل مى آمد تا اينكه اين ايّام محنت فرجام، اِعراض از اَغراض و مهام به قاعده«الأهمّ فالأهمّ» و نظر به«الميسورلايسقط بالمعسور» و مضمون «مالايدرك كلّه لايترك» نموده، فرصت را مغتنم و مشاغل را كالعدم شمرده به اين ذريعةالمودّة و نميقةالمحبّة مزاحم گرديدم به اينكه همه روزه از اطراف و

صفحه از 296