ستايشنامه شيخ زين العابدين مازندراني به مير حامد حسين - صفحه 298

جوانب و از اقارب و اجانب، مفاخر و مناقب جناب سامى را اين جانب مع زمره علما و فضلاى اين آستان عرش نشان، مسموع داشته، السنه و افواه به ذكر اوصاف حميده و خصال پسنديده، عذب البيان مى نمود و تماماً در مقام شكرگزارى خالق ودود و سپاس و ستايش حضرت معبود برآمده كه: الحمدلله والمنّه كه مملكت هندوستان لاسيّما شهر لكنهو كه در قديم الأيّام محلّ رجال، از علماى اعلام و محققين والامقام، و محطّ رحال فضلاى ذوى العزّ و الاحترام و مدققين و الاَفخام و مسقط الرأس مقتدايان اَنام و پيشوايان خاص و عام بوده و ناشرين اخبار ختم المرسلين در آنجا مسندنشين و مروّجين دين اشرف النبيين در آن سرزمين ارانَك مكين بوده اند، عصرى نبوده است كه آن شهر از اوحدىّ دهرى خالى باشد.اكنون در اين زمان بهجتْ اقتران هم از وجود ذى جودِ ميمنت مسعود آن محمود ربّ ودود، رشك خلد برين و غيرت ساير امصار و بلاد روى زمين گرديده، تمام آن صفحات از اشعه وجود آفتاب نمودِ آن جناب سامى، منوّر و روشن و طنطنه علم و فضل و زهد و عدلتان در اقطار آفاق،سايه افكن مى باشد، و كمال استفاده و استضائه از انوار ساطعه علوم آن علم دين و ايمان از براى قاطبه مؤمنين و مسلمين حاصل است، و چرا چنين نباشد و حال آنكه خداوند منّان را مِن باب لطف و رأفتى كه با بندگان است و به آن جهت منّت شايسته بر عالميان گذاشته در اين زمان غيبت كبرى كه دست خلق از دامان مبارك امام زمان كه مدبّر عالميان است كوتاه و تكاليف هم على ما كان عليه باقى و برقرار است، مثل چنان بزرگوارِ عالى مقدارى را برانگيخته كه از پرتو وجودش عالمْ عالمْ خلق را ذرّه آساى همّت والا نهمت ايشان ساخته، شربت معين هدايت در كام ايشان ريخته خصوصاً اهالى آن سامان را كه بايد پروانه سان مفتون وجود شمعِ نمود ايشان باشند تا چون آفتاب عالمتاب بى حجابيت غيم و سحاب، قلوب اولى الالباب را به اشعه علوم دينيه و مسائل و احكام يقينيه ايمانيه آن جناب بهره ياب دارد كه وجود علماى دين و فضلاى

صفحه از 296