تعداد فراواني نيز مهاجراني هستند که به اين منطقه آمدهاند. در اين ميان، شهر حلب، موصل و اربيل سه شهري است که حجم بالايي از شاعران را به خود اختصاص داده است. اطلاعات شاعران بسياري از روستاها و شهرکهايي مانند تکريت هم در اين کتاب آمده است. همين توجه سبب شده تا اثر حاضر فوايد جغرافيايي هم داشته باشد و فهرست اسامي مکانهاي آن سودمند باشد. به رغم توضيحي که گذشت، بايد توجه داشت که شرححال شاعراني از بلاد ديگر هم در اين کتاب آمده است يک نمونة بحريني در کتاب آمده که عالي است. نمونههاي بلغاري، اصفهاني، اسفرايني و مصري هم در کتاب ديده ميشود.
اهميت ادبي اين کتاب، به عنوان تذکرة شاعران در رأس قرار دارد. بسياري از اين شاعران، چهرههاي ناشناخته و حتي افرادي از کوچه و بازار هستند که ديواني از آنان برجاي نمانده و اين اشعار تنها ميراثي است که در اين اثر حفظ شده است. حتي بسياري از صاحبان ديوان هم، توان گفت که ديوانشان گم شده و همين حکم دربارة آنان نيز ساري و جاري است. مؤلف، نه تنها اشعار، بلکه در مواردي که شمارش هم اندک نيست، نثر برخي از اين افراد و نمونههايي از آنها را نيز گزارش کرده است؛ نمونه روشن آن، ارائه چندين نمونه نثر ابن ابي الحديد است.
گفته شد که شرححالها غالباً کوتاه است، اما در مواردي که به نام چهره مشهوري برميخوريم، شرححال طولاني و گاه، مفصل ميشود؛ شرححال ياقوت حموي، ابن دبيثي، احمد غزالي، فخر رازي و يا چهرههايي از اين دست در مقايسه با ديگران مفصلتر است. شرححال ابن ابي الحديد يکي از مبسوطترين شرححالهايي است که در کتاب آمده است. ۱
فوايد اصلي و حاشيهاي کتاب، هم بسيار فراوان است و سخن گفتن دربارة آنها از عهدة اين بحث خارج است. آنچه براي ما اهميت دارد، فوايد جغرافيايي، شناخت نظام ديواني، آشنايي با حجم بالايي از عناوين تأليف شده در اين دوره توسط همين شاعران و بسياري از امور ديگر، از مسائلي است که ميتوان از اين کتاب استخراج کرد. بدون ترديد، مهمترين فايدة اين کتاب نقش آن در شناخت تاريخ ادبيات عرب در اين دوره در منطقهاي است که کرد و عرب در آن زندگي ميکردند و گهگاه شاعران ايراني هم که به عربي يا عربي و فارسي شعر ميسرودند، در آن قدم ميگذاشتند؛ اين موارد هم اندک نيست؛ براي مثال از طاهر بن محمد فاريابي و اشعار عربي او ياد کرده و ميگويد که زبان فارسي بر وي غلبه داشت ۲ در واقع، اين کتاب به جز ارزش تاريخ زبان و ادبيات عربي، براي تاريخ اجتماعي و فرهنگي، يک تحفه با ارزش به شمار ميآيد.
ابن شعّار، پس از نزديک به شصت سال عمر، در سال ۶۵۴ ق، درست دو سال پيش از سقوط بغداد، در هفتم جمادي الاخره سال ياد شده در حلب وفات ميکرد. اين در حالي است که طي اين سالها بارها و بارها، گزارش حمله مغولان را به شهرهاي مختلف ثبت کرده و از بسياري از شعرايي که توسط مغولان در کنار ساير مردم کشته شدهاند، ياد کرده است.