جاي ديگري هم فتح بن عبدالله امامي ياد ميکند که از يک خانواده کاملاً محدث بودهاند؛ به طوري که به تعبير وي
کتب الحديث و رواه هو و أبوه و جدّه و أبو جدّه. سمع الحديث علي مشايخ بغداد. ۱
در جاي ديگري هم دربارة فضايل اهلبيت( ضمن شعري چنين آمده است:
روي الناس أنّ الطُهر أحمد قال في
حديثٍ و کم قالَ النبيّ و اسمعا
سَيَفترقُ الاسلام سبعين فرقةً
نعم و ثلاثة هکذا قال مُسمعا
و کلّ سَيَصلي النار باللّه في غدٍ
سوي فرقة تحوي النعيم الموسّعا
فان شئت تَدري أيّما فرقة نجت
فأنصِف و لاتُنکر مقال مُشفعا
وقعتَ و سَل أهلَ الحديث تجدهُمُ
جميعاً رووا أنّ النبيّ المُشرِّعا
يقول مراراً: أهل بيتي شبيهُهُم
سفينةُ نوح من بها حلّ موضعا
نجا و کذا من حاد عنها فقد غَوي
و ذاق الهلاک انظر تَرَي القول مْقنعا۲
عقيده مذهبي مؤلف
آنچه که نويسنده در شرححال يک نفر به آن اهميت ميدهد، منهاي اشعار، به تولد و احياناً وفات او، شغل، مذهب فقهي او و احياناً اشارات ديگر، و همين طور رخداد مهم زندگي آن فرد اشاره دارد. طبيعي است که اشارات ديگري هم در اين شرححالها هست.
دربارة مذهب، وي غالباً از اين که فرد ياد شده، بر فقه شافعي يا حنفي تحصيل کرده (و در مواردي حنبلي) مطالبي دارد. اما چنين نيست که دربارة همه افراد، اين اطلاع ارائه شده باشد. آنچه براي ما اهميت دارد، اطلاعاتي است که وي دربارة افراد امامي مذهب و متشيع در اين کتاب آورده است. در اين زمينه نيز، گمان ما اين است که تنها به شماري از موارد تصريح شده و هدف وي ياد از تمامي افراد امامي مذهب يا متشيع نبوده است. در عين حال از همين مواردي که وي به شيعي يا امامي بودن آنان تصريح کرده، ميتوان اطلاعات قابل ملاحظهاي را به دست آورد.
آنچه جالب توجه است، نگرش غير متعصبانه او نسبت به همه مذاهب و از جمله اماميه است. البته به نظر ميرسد وي روي شتم صحابه حساسيت دارد، اما به طور کلي، عنادي که در نوشتههاي ذهبي يا ابن کثير در ارتباط با شيعه و اماميه ديده ميشود، در اين اثر نيست. اولاً، وي با تعبير اماميه از شيعيان ياد ميکند و اين لفظي است که شيعيان دوست دارند براي آنان از اين تعبير استفاده شود. در مواردي که ميخواهد نشان دهد حساسيت مذهبي شخصي زياد است، عبارت «کان مغالياً في التشيع» را ميافزايد. اما به رغم اين، مؤلف از خود تعصب به خرج نداده و در بسياري از موارد ـ که شاهد خواهيد بود ـ از اين افراد ستايش ميکند و دينداري آنان را گوشزد ميکند. خود او در موارد فراواني از تعبير «و اله الاطهار»