استفاده ميکند؛ چنانکه وقتي نام اهلالبيت( را ميآورد، تقريباً در همه موارد، تعبير «صلوات الله عليهم و سلامه» را در پي آن ميآورد.
به طور کلي آگاهيم که در اين دوره، در شهرهاي حلب، اربيل، موصل و بويژه بغداد، گرايش به تشيع بسيار نيرومند بوده است. گفتني است که اين زمان، از ميان شافعيان و هم حنفيان، عالماني بودند که گرايش به اهلبيت و تشيع داشتند. نويسنده دربارة هارون بن الحسين بن کرجي بن هارون مينويسد:
و عنده دين لايهديه الي غير الصدق سبيله، و يقين لايميل به عن سواء الحق دليله، حنفيّ المذهب، مائل الي التشيع غير مغال فيه. ۱
اين گرايش ـ که کساني حنفي، حنبلي و شافعي و در عين مايل به سمت تشيع باشند ـ بعدها جديتر شد؛ چنانکه مورد مشابه را در تخليص مجمع الاداب ابن فوطي مشاهده ميکنيم. به نظر ميرسد ابن شعّار خود از اهل سنت است و اين را ميتوان از مجموعه آنچه در باب عقايد مذهبي افراد آورده است، البته به زحمت، استخراج کرد. وي دربارة کتاب الحاوي از ابن ابي طي ـ که دربارة عالمان شيعه نوشته ـ به گونهاي سخن ميگويد که آنان را گروهي جز خود ميداند:
علماءهم و ائمتهم و... .
آنچه اکنون براي ما جالب توجه است و اين نوشتار را به آن هدف تنظيم کردهايم، فراواني اماميان در ميان شاعراني است که وي از آنان شعري ميشناخته يا به دست آورده است. اين امر، به خصوص دربارة حلبيها جالب توجه است و نشانگر آنکه تشيع امامي تا چه حد در اين ناحيه نيرومند بوده است.
اما اين که اشاره شد وي به افراد متشيع نيز پرداخته، از برخي از تعابير وي ميتوان اين نکته را دريافت. با اين حال، بسا آنان نيز امامي باشند، مگر آنکه تصريح به حنفي يا شافعي بودن آنان بکند؛ زيرا وقتي وي در شرححال مفصل ابن ابي الحديد هيچ اشارهاي به تمايل شيعي او ندارد و بر شافعي بودن او هم تصريح دارد. روشن است مواردي که به شيعي بودن وي اشارت رفته، ميتواند به معناي امامي بودن او باشد.
امامي مذهبان و مُتشيّعان در قلائد الجمان
ابن شعّار، افرادي را که متعلق به حوزه تشيع ميداند، به سه طريق معرفي ميکند. نخست، با اين تعبير که او از اماميه است. ديگر آنکه تشيع ميورزد و در نهايت، اين که او اشعار يا ديواني يا جزئي در ستايش اهلبيت( دارد.
مورد دوم و سوم ميتواند با نوعي از تسنن همراه باشد؛ زيرا همان طور که گذشت، گاهي شخص را حنفي ميداند و در عين حال او را شيعي ميشمرد. همچنين طبيعي است که اگر کسي اشعاري در وصف اهلبيت( داشته باشد، لزوماً امامي نباشد، اما ميتوان گفت که در غالب موارد چنين افرادي شيعه هستند.