نقاشی و مجسمه سازی

پرسش :

برخی احادیث، مردم را از مجسمه سازی و نقاشی باز داشته اند. منظور این روایات چیست و چه برداشتی می توان از آنها کرد؟



پاسخ :

احادیث فراوان از پیامبر اکرم(ص)، در کتب روایی شیعه و اهل سنّت نقل شده و نیز احادیث متعدّدی از ائمه اهل بیت(ع) مبنی بر حرمت ساخت مجسمه ی انسان و دیگر موجودات زنده آمده است.[۱]

اکثر فقهای مذاهب اسلامی اعمّ از اهل سنّت و امامیه، بر اساس این روایات، فتوا به حرمت ساخت مجسمه ی موجود زنده داده اند و حتّی برخی فقهای شیعه مانند صاحب جواهر[۲]، و شیخ انصاری[۳]و آیت اللّه خویی[۴]و فقهای اهل سنّت مانند عبدالرحمن جزیری[۵]و دکتر وهبه زحیلی[۶]ادّعای اجماع کرده اند. امّا برخی فقهای متقدّم امامیه مانند شیخ طوسی[۷]و طبرسی[۸]قائل به کراهت شده و حرمت را اختصاص به بت سازی داده اند. برخی از فقهای معاصر نیز همین گونه فتوا داده اند.[۹]

منشأ این اختلاف فتاوا، اختلاف برداشت در موقّت بودن حکم حرمت مجسمه سازی و صورتگری است که در احادیث متعدّد از پیامبر اکرم(ص) و ائمّه اهل بیت(ع) رسیده است. گروهی آن حکم را یک تکلیف ثابت دانسته اند؛ امّا گروهی دیگر آن را حکم موقّت و مختص به شرایط صدر اسلام دانسته اند که هنوز رسوبات بت پرستی در ذهن مسلمانان وجود داشته و احیانا با نقّاشی و مجسمه سازی، معبودهای مشرکان و تکریم آنها بروز می کرده است.

در حدیثی از پیامبر(ص) آمده است:

أشدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القيامةِ رجُلٌ قَتلَ نَبيّا، أو قَتلَهُ نَبيٌّ، و إمامُ ضَلالةٍ، و مُمَثِّلٌ من المُمَثّلينَ.[۱۰]

سخت ترين عذاب را در روز رستاخيز، مردى مى چشد که پيامبرى را کشته، يا به دست پيامبرى کشته شده باشد، و پيشواي گمراهان، و پيکر تراش.

گناه و عذاب مجسمه ساز در زمان ما ـ که بت پرستی از بین رفته ـ هم تراز و متناسب با پیامبرکشی و رهبری گمراهان نیست. طبق این روایت، گناه مجسمه سازی حتی بدتر از زنا و شراب خواری و دیگر کبائر است. از اینجا به دست می آید که مقصود از صورتگری باید چیزی باشد که واقعا هم سنگ و برابر پیامبر کشی و جنگ با خدا و خروج از دین باشد که همان «بت سازی» است.


[۱] . ر. ک: شرح نووى بر صحیح مسلم، ج ۱۳ و ۱۴، ص ۳۲۹، ح ۲۱۰۶، وسائل الشیعة، ج ۳، ص۵۶۰ ـ ۵۶۳.

[۲] . جواهر الکلام، ج ۲۲، ص۴۱.

[۳] . مکاسب محرمه، شیخ انصارى، مسألة ۴ از مسائل «النوع الرابع ما یحرم الاکتساب به لکونه عملاً محرّما فی نفسه».

[۴] . مصباح الفقاهة، آیة اللّه خویى، ج ۱، ص ۲۸۶.

[۵] . الفقه على المذاهب الأربعة، ج ۲، ص ۳۹ ـ ۴۱.

[۶] . الفقه الإسلامى و ادلّته، ج ۴، ص ۲۶۷۴.

[۷] . التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲۳۶.

[۸] . مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۱۲ ذیل آیه ۵۱ سوره بقره.

[۹] أنوار الفقاهة (مکاسب المحرّمة)، ص ۱۱۳.

[۱۰] . الدرّ المنثور: ۱/ ۱۷۸؛ میزان الحکمه، ج ۲، ص ۳۷۲، ح ۳۰۷۸.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت