مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام(2) - صفحه 32

مى آيد. وى پيوسته مى نويسد يا به متنى مكتوب اعتماد مى كند و واكنش واقعى يا فرضى ايشان ،يا فقدان آن، همواره وثوق ايشان را به نفع يا عليه[كتابت] برمى انگيزد: در مورد ابن عمر، عليه كتابت ۱ و در مورد ابن عباس ،گاه عليه ۲ و گاه له. ۳
در بقيه حديث هاى مكى كه به ابن عباس استناد مى كنند، تنها اندكى از آنها دال بر صبغه مكى است. ۴
عمروبن شعيب(م118)، طائفى نوه عبدالله بن عمرو، در نقل حديثى كه عبدالله در پى كسب اجازه كتابت از پيغمبر(ص) بود و اجازه را به دست آورد، نقشى برجسته ايفا مى كند؛ ۵ اما مكيان در نقل اين حديث سهمى ناچيز دارند. ۶

1.تقييد، ص۴۳d ـ۴۴؛ جامع، ص۶۶، س۱، ص۶۶،س۴؛ طبقات، ج۶، ص۱۷۹، س۲۵

2.تقييد، صa۴۳؛ طبقات، ج۶، ص۱۷۹، س۴؛ علل، ج۲، ص۳۸۷، شماره۲۷۲۷؛ و مقايسه كنيد با: تقييد، ص۴۳b

3.همان، ص۱۰۲bـ ۱۰۲d؛ ابوزرعه، تاريخ، ص۶۱۹، شماره۱۷۷۱؛ طبقات، ج۶، ص۱۷۹، س۲۲؛ جامع، ص۷۲، س۲۳؛ سنن، شماره هاى ۵۰۵ـ۵۰۷؛ علل، ج۱، ص۲۳۱، شماره۲۸۹؛ ابن ابى شيبه، مصنّف، ج۵، ص۳۱۴، شماره۲۶۴۳۴. حديثى كه طبق آن، سعيد در هنگام سفر(گاه در شب هنگام) با ابن عباس، بر جهاز شتر خود مى نويسد(سنن، ش۵۰۵، و روايات«جامع» و ابن ابى شيبه)، نسخه بدلى دارد كه طبق آن،ابن عمر هم به اين دو ملحق مى شود(تقييد، ص۱۰۲e ـ ۱۰۳a؛ سنن، شماره۵۰۱) در اينجا دلالت بر تجويز[كتابت] ضعيف است يا وجود ندارد.

4.استثناهاى ممكن، دو حديث هستند كه از او عليه كتابت استمداد مى كنند: يكى از آن دو، عام است(تقييد، ص۴۳۰c؛ جامع، ص۶۵، س۲۱ و ۲۳) و ديگرى در باب پاسخ هاى مكتوب (تقييد، ص۴۲d). اولى را در يك مورد ابن جريج، و دومى را سفيان نقل كرده است.

5.براى آگاهى از نقش عمرو بن شعيب در اين حديث، نك: پايين، بند۷۹، پانويس۳۶۳، و شولر، MundlicheThora ،ص۲۳۵، ۲۴۰، ۲۴۷ به بعد. شولر او را «حلقه واسط» مى داند و استنباط مى كند كه شايد همو بود كه اين حديث را منتشر ساخت.

6.نك: تقييد، ص۷۸b، براى يك مورد منحصر به فرد كه در اسناد آن دو مكى مى آيد.

صفحه از 71