صحابيان و شخصيت هاى متأخرتر نيز نسبت داده شده است. ۱ در ميان صحابيان، عمر، ۲ على [ع]، ۳ ابن عباس، ۴ ابن عمر، ۵ و انس بن مالك، ۶ ، و در ميان تابعيان، شعبى ۷ و حسن(بصرى) ۸ را مى يابيم. حتى شخصيتى متأخر كه اين عبارت را اصالتا و از طرف خود به كار مى برد، ابن جريج مكى(م 150) است. ۹ توجه كنيد كه او همچنين انتساب[اين عبارت] به عمر و ابن عمر را روايت مى كند و در برخى از شكل هاى اسنادهاى[حديث] نبوى[راجع به«تقييد»] رخ مى نمايد. ۱۰ به تقريب، در همه اين روايت هاى غيرنبوى، اشاره به نگارش صريح است.
96ـ دوم: حديث هاى مربوط به زهرى، ويژگى مهمى دارد كه پيشتر به آن اشاره شده است: وى براى تغيير رويّه خود، عذرهايى مى آورد، خواه سيل حديث هاى عراقى و خواه اجبار و فشار امويان. ۱۱ اين حديث ها با نگارش مخالفتى ندارند؛ عذرها همچنين به سوءنيّت اشاره دارد كه باز نشانه اى از چيرگى نظريه هاى شفاهى گراست. ۱۲
1.Schoeler, Mundliche Thora , p. ۲۳۷.
2.تقييد، ص۸۷c ـ۸۸a؛ جامع، ص۷۲، س۱۱؛ سنن، شماره۵۰۳
3.تقييد، ص۸۹۸۸b ـc۸۹
4.همان، ص۹۲aـ۹۲d؛ جامع، ص۷۲، س۱۳؛ علل، ج۱، ص۲۱۳، شماره۲۳۲؛ براى اطلاع از روايتى منحصر به فرد كه در آن اسناد[حديث] تقييد، صc۹۲، به پيغمبر (ص) باز مى گردد، نك: ابن عدى، كامل، ص۷۹۲، س۶
5.سنن، شماره۵۰۴
6.تقييد، ص۹۶dـ۹۷d
7.همان، ص۹۹b
8.همان، ص۱۰۱b
9.همان، ص۱۱۲d
10.مانند: همان، ص۶۸۶۹ca
11.نك: بالا، بند۴۰
12.نيز مقايسه كنيد با: اوضاع خاصى ـ كلاس هاى شلوغ ـ كه در آن انس يادداشت هاى (مجالّ يا صكاك، تقييد، ص۹۵۹۵ae) ى خود را[به شاگردانش] ارائه مى كرد.