كردن، به هنگام، آن نوشته را پاك كرد. ۱ يك بصرى متأخر، خالد الحذّاء(م 141)، برخود مى بالد كه: «من هرگز چيزى ننوشتم، مگر آنكه حديث طولانى بود و پس از حفظ كردن، آن را از ميان بردم». ۲ گواهى شده كه حمّاد بن سلمههبصرى ۳ و عبدالرحمان بن سلمه جمحى ۴ (اواخر سده نخست) ـ كه به نسبت مبهم است ـ هم اين كار را كرده اند.
عروه مدنى يادآور مى شودكه « حديث نوشتم و بعد آن را پاك كردم » و از اين كار بسيار متأسف است. ۵ مالك در صحبت از روزگار زهرى مى گويد:«مردمان در آن روزگار نمى نوشتند؛ فقط حفظ مى كردند. اگر كسى چيزى مى نوشت، فقط براى حفظ كردن بود و پس از حفظ، آن را پاك مى كرد». ۶
ابراهيم بن سعد مدنى، گزارش دقيقى را درباره شيوه عمل خود زهرى، از(محمدبن) عكرمه ۷ ـ كه او نيز مانند زهرى در كلاس هاى اعرج مدنى حضور مى يافت ـ روايت مى كند:«ما مى نوشتيم؛ اما زهرى نمى نوشت. گاه حديث طولانى بود. زهرى يكى از برگه هاى اعرج را بر مى داشت ـ اعرج قرآن مى نوشت ـ و بر روى آن برگ، حديث را مى نگاشت. بعد، آن را مى خواند و فى المجلس از ميان مى برد. گاه هم نوشته را با خود مى برد و پس از خواندن، از ميان مى برد». ۸
1.سنن، شماره۴۶۶؛ فسوى، معرفة، ج۲، ص۲۳۹، س۱(در اينجا به جاى«الأعناق» بايد«الأعماق» خوانده شود). نيز مقايسه كنيد با: همان، ص۲۳۲، س۶؛ حديث مورد بحث«حديث الأعماق» است؛ داستانى راجع به معاد، مبنى بر رويارويى نهايى مسلمانان با روميان.
2.تقييد، ص۵۹b؛ طبقات، ج۷/۲، ص۲۳، س۱۳
3.رامهرمزى، محدّث، ص۳۸۳، شماره۳۷۵، و مقايسه كنيد با: فسوى، معرفة، ج۲ ص۲۸۲، س۱۰
4.رامهرمزى، محدّث، ص۳۸۲، شماره۳۷۰؛ فسوى، معرفة، ج۲، ص۵۲۳، س۳
5.تقييد، ص۶۰a
6.جامع، ص۶۴، س۱۵
7.نك: ابن عساكر، زهرى، شماره۶۴
8.تقييد، ص۵۹a؛ ابن عساكر، زهرى، شماره هاى۶۲ به بعد، و مقايسه كنيد با شماره۶۴