مبادرت نمودند و كتاب ها و مقالاتى منتشر سازند. از جمله كتاب هايى كه اخيراً در نقد و بررسى مكتب تفكيك به جامعه علمى عرضه شده است، مى توان به كتاب رؤياى خلوص اشاره نمود.
نويسنده اين كتاب نيز مانند ديگران، آموزه هاى تفكيك را به چالش كشيده، ولى نه از منظر دفاع از فلسفه، بلكه از ديدگاهى كاملاً متفاوت با ديگر نقّادان؛ يعنى نقد و بررسى مبانى معرفتى، روشى و اخلاقى آموزه هاى تفكيك.
نوشتار حاضر نگاهى است به اين كتاب و اشاره به برخى ملاحظات در مورد موضوع بحث.
از جمله ويژگى هاى جوامع سالم، نقد و بررسى افكار و انديشه هاست؛ بدون اينكه پويش انتقادى متأثر از گرايش ها و تمايلات سياسى و اجتماعى صاحبان آرا و افكار گردد. ممكن است در اين جوامع، آراى سياسى و يا تمايلات اجتماعى شخص، گروه و يا نحله خاصى نقد شود، ولى برخى ملاحظات و مصلحت سنجى ها موجب مصونيت از نقد نمى گردد. اينك ماييم و فضاى كنونى ايران كه از سنت اسلامى و علمى نقادى عالمانه و تحرّى حقيقت فرسنگ ها دوريم و اين مصلحت سنجى هاست كه قلمرو نقد و چون و چرا را در حوزه هايى كه لازم مى شمارد، معين مى كند. طبيعى است كه بحث و مناقشه در زمينه هاى علمى محض نيز متأثر از اين فضاى عمومى خواهد بود.
با اين فضايى كه در آن به سر مى بريم، نقد انديشه علمى فرهيخته پارسايى كه عمر خويش را بر سر دفاع از آرمان هاى والاى قرآنى نهاده و خروش عدالت و حق طلبى وى جان هاى بيدار را به دفاع از ارزش هاى انسانى و اسلامى فرامى خواند، بسيار دشوار است.
استاد حكيمى با دانش گسترده و احاطه شگرف خويش به تاريخ و فرهنگ اسلامى و ممارست مستمر با كتاب و سنت، برگ و بار گرانى به درخت تناور انديشه اسلامى افزوده است. ايشان در عرصه هاى مختلف و متنوعى آثارى سترگ آفريده و سهم و تأثير ايشان در غنا بخشيدن و رونق دادن به ادبيات دينى ـ اجتماعى چند دهه اخير بسيار مهم و تأثيرگذار بوده است.گرچه اين نكته صحيح است و نام استاد حكيمى مكتب تفكيك را تداعى مى كند و مكتب تفكيك با نام ايشان گره خورده است، اما آموزه هاى تفكيك تنها بخشى از كارنامه علمى استاد را تشكيل مى دهد. ايشان در عرصه هاى ديگر فرهنگ دينى اسلامى نيز آثار گران سنگى آفريده اند كه با گذشت چندين دهه، هنوز هم سرشار از غنا و طراوتى است حكمت افروز و حركت آفرين كه همگان از آن بهره ها برده و مى بريم؛ به ويژه آرمان حق طلبى و عدالت خواهى استاد كه هر انسان ملتزم و دردمندى آن را گرامى داشته، ايده و آرمان خويش مى داند.
در چنين فضاى دشوارى، انسان بايد به راستى حقيقت طلب باشد و شجاع تا تمامى